مرورى بر حمایت هاى ۸ ساله اطلاعاتى از رژیم بعثى عراق
اطلاعات نظامى از عوامل اساسى ومؤثر در پیروزى در جنگ است.
در صحنه رویارویى نیروها در جنگ، آگاهى از اهداف و نیات و توانمندى دشمن و به طور کلى عنصر اطلاعات و غافلگیرى و متقابلاً امکان فریب و پنهان سازى، اصلى اساسى براى دستیابى به پیروزى و شکست دشمن است.
در واقع، تسلط اطلاعاتى بر دشمن مى تواند توان وخلاقیت دشمن را در طرح هایى تهاجمى تحت تأثیر قرار دهد. به همین دلیل آرایش نیروها، هدف گیرى، طراحى و عملیات و محورهاى پیشروى، اطلاعات از دشمن و متقابلاً پنهان سازى در برابر دشمن با فریب و غافلگیرى شرط اولیه و اساس جنگ است که در انسان از آغاز شکل گیرى روحیه مخاصمه جویى و طراحى جنگ به شکل هاى متفاوت وجود داشته است.
عراق از ابتداى جنگ مورد حمایت اطلاعاتى بسیارى از کشورها بود. در واقع، مواضع سیاسى کشورها و اجماع موجود در حمایت از عراق در عرصه کمک اطلاعاتى به این کشور تأثیر داشت.
وفیق سامرائى، رئیس اسبق اطلاعات نظامى عراق گفت: تقریباً بخش اعظم دستگاه هاى اطلاعاتى جهان، اطلاعات خود را به ما مى دادند.
وى از کشورهاى فرانسه، آلمان، ایتالیا، اردن، کشورهاى خلیج فارس، ترکیه، هند وحتى پاکستان نام برده و درباره شوروى پیشین، به سابقه روابط اطلاعاتى دوکشور از سال،۱۹۷۴ اشاره کرد و افزود: در نشست دوم مبادله اطلاعاتى در ۱۹۷۹ درمسکو، سرویس اطلاعاتى شوروى از تأمین نیازهاى اطلاعاتى عراق خوددارى کرد ولى ما از یک منبع در سرویس اطلاعاتى روسیه استفاده کردیم و با ابتکار عمل وى، بخشى از نیازهاى اطلاعاتى خود را دریافت کردیم.
در این باره وفیق سامرائى بیان کرده: روسیه اطلاعات نظامى مربوط به نیروهاى مسلح کشورهاى خلیج فارس و نیز اطلاعات مربوط به ترکیه، ایران و اسرائیل را دراختیار صدام قرار داده بود. وى افزود: من شخصاً براى چنین مأموریتى بارها عازم مسکو شدم.
روس ها با توجه به سطح کمک هاى ارائه شده به عراق بر این نظر بودند که ایران توانایى ندارد شکافى عمده درخطوط دفاعى مستحکم عراق ایجاد کند.
روابط اطلاعاتى عراق و آمریکا در طول ۸ سال جنگ، متأثر از اوضاع و عوامل مختلف از نظر سطح و کیفیت اطلاعات ارسالى به سه دوره کلى تقسیم مى شود.
قبل از آغاز جنگ، طبق گزارش فایننشال تایمز در پائیز۱۹۸۰ و اطلاعات سرویس اطلاعاتى آمریکا و تصاویر ماهواره اى پیش بینى مى شد نیروهاى ایرانى به سرعت از هم فرو خواهند پاشید. طبق گزارش این روزنامه این اطلاعات و تصاویر از طریق کشورى ثالث در اختیار صدام گذاشته شد. دراین میان، علاوه بر نقشى که متحدان آمریکا مانند مصر، اردن و عربستان بر عهده داشتند، مقامات رژیم سابق اطلاعاتى از اوضاع ایران در اختیار عراق قرار مى دادندکه بیشتر به معناى اعلام حمایت ضمنى آمریکا براى حمله عراق به ایران ارزیابى مى شد.
با آغاز جنگ، آمریکا از پیامدهاى جنگ و گسترش آن در منطقه نگرانى داشت. بنابراین، در اوایل اکتبر۱۹۸۰ واشنگتن چهار فروند آواکس رامأمور عملیات در خلیج فارس کرد تا با استفاده از قلمرو عربستان و تحت فرماندهى آمریکا اوضاع منطقه را کنترل کند. ارتباط نداشتن آمریکا با ایران و عراق و ضرورت مدیریت پیامدهاى جنگ ایران و عراق در استفاده آمریکا از هواپیماهاى آواکس تأثیر بسزایى داشت.
در مرحله دوم، دولت ریگان در سال۱۹۸۱ با فروش ۵ فروند آواکس به عربستان موافقت کرد و مجموعاً ۹ فروند از این هواپیما در عربستان مستقر شد که با ناو موشک انداز، رزم ناوها و ناوشکن هاى نیروى دریایى آمریکا در خلیج فارس و با هواپیماهاى اف۱۴ و اف۱۸ مستقر بر عرشه ناوهاى هواپیمایى، ارتباط الکترونیک داشت. در واقع، پروژه آواکس ها در عربستان محور یک سیستم به هم پیوسته منطقه اى بود که ۵۰ میلیارددلار هزینه داشت و اطلاعات ارزشمندى را براى آمریکا جمع آورى مى کرد. بعدها صدام صریحاً در اظهاراتى اعلام کرد: «ما در عراق از اطلاعات آواکس ها سود برده ایم.» عراقى ها همچنین در این مرحله، از برخى اطلاعات متحدان آمریکا در منطقه استفاده مى کردند.
در این مرحله، دامنه کمک و همکارى اطلاعاتى آمریکا و متحدان این کشور و سایر کشورها از عراق تا اندازه اى محدود بود. در واقع، عراق پس از تجاوز، در خاک ایران مستقر بود ولى در عین حال توان لازم را براى پیشروى مجدد در عمق خاک ایران نداشت.
در مرحله دوم، با تحولات جدید در صحنه نظامى جنگ و پیروزى هاى نظامى ایران و شکست ارتش عراق، کمک اطلاعاتى آمریکا به عراق آغاز شد. نخستین اقدام آمریکا در این زمینه پس از عملیات فتح المبین با این هدف آغاز شد که عراق از قدرت وتوانایى پیش بینى تهاجمات ایران برخوردار شود.
چنان که از اواخر مارس۱۹۸۲ نخستین نشست اطلاعاتى هیأت اعزامى آمریکا به عراق که شامل تیمى سه نفره بود، در عراق برگزار شد. مهم ترین بخش آن عکس هاى ماهواره اى از اهداف نظامى ومحل استقرار نیروهاى ایران بود ، به گفته یک نیروى نظامى عراق ماهواره ها همه تحرکات ایرانى ها را در جبهه ها اعم از تانک ها، توپ ها و... گزارش مى دادند.
در این مرحله، هیچ افسر یا کارمند آمریکایى در عراق مستقر نبود، بلکه اطلاعات در جلسات و نشست هاى تبادل اطلاعاتى یا از طریق کشورهاى عربى در اختیار عراق قرار مى گرفت و نیازهاى عراق براى آگاهى از آرایش نظامى ایران، تسلیحات، نقل و انتقال و بسیج نیروها واهداف ایران از این طریق تأمین مى شد.
رژیم عراق براى این که غافلگیر نشود و با ایجاد استحکامات و آرایش مناسب از آمادگى دفاعى برخوردار شود، به اطلاعات نیاز داشت تا مانع از سقوط خطوط دفاعى ارتش خود شود؛ زیرا رژیم صدام به این نتیجه رسیده بود که خط دفاعى ارتش عراق نباید بکشند. براى این کار باید کار مهندسى دوساله را در مدت ۴۵ روز انجام مى داد. این مهم حاصل نمى شد مگر آن که عراق از اهداف و مقاصد ایران اطلاعات لازم را داشته باشد. بنابراین، اطلاعات براى دشمن اهمیت فوق العاده اى پیدا کرد و این مهم از طریق کمک اطلاعاتى آمریکا به عراق حل شد. در نتیجه، دشمن در فاصله پس از فتح خرمشهر تا عملیات خیبر امکان رخنه را از ایران گرفت.
مرحله سوم همکارى اطلاعاتى عراق و آمریکا متعاقب تحول سیاسى و نظامى در دو صحنه جنگ ایران و عراق با عملیات خیبر و شکست آمریکا و اسرائیل در لبنان آغاز شد. سفر رامسفلد، نماینده ویژه ریگان رئیس جمهور وقت آمریکا، به عراق و مذاکراتى که صورت گرفت زمینه تجدید روابط آمریکا وعراق و گسترش و تعمیق روابط اطلاعاتى دو کشور را ایجاد کرد، چنان که براى نخستین بار افسران رابط در سفارت آمریکا در بغداد مستقر شدند و فعالیت خود را آغاز کردند. علاوه بر تصاویر ماهواره اى که همچنان در اختیار عراق بود، گزارش هاى هفتگى و گاه دو گزارش در هفته و گاهى حتى گزارش هاى تقریباً روزانه درباره تحرکات نیروهاى ایرانى با استفاده از ماهواره و دستگاه هاى بى سیم جاسوسى استراتژیک و سایر وسایل فنى و منابع انسانى در اختیار عراق قرار مى گرفت.
ابعاد همکارى کمک هاى اطلاعاتى آمریکا به عراق همچنان پنهان است و تنها بعضى مواقع به پاره اى از موارد آن به صورت محدود اشاره شده است. بدیهى است پیرامون این موضوع ندانسته ها بسیار بیشتر از دانسته هاست و حجم مطالب منتشر شده بسیار کمتر از آن است که وجود داشته است.
حمیرا حیدریان
روزنامه ایران 860202
استفاده عراق از جنگ افزارهای شیمیایی در جنگ علیه ایران دارای سه دوره می باشد.
دوره اول نیروهای عراقی به طور پراکنده برای درهم شکستن مقاومت های پراکنده نیروهای ایران و هموار کردن مسیر پیشروی به داخل کشور از سلاح های شیمیایی استفاده کردند. |
نخستین قرارداد بین المللى براى محدودسازى استفاده از سلاح هاى شیمیایى به سال ۱۶۷۵ میلادى برمى گردد.هنگامى که فرانسه و آلمان با امضاى موافقتنامه اى در استراسبورگ درباره ممنوعیت کاربرد گلوله هاى سمى به توافق رسیدند. دویست سال بعد در سال ۱۸۷۴میلادى «کنوانسیون بروکسل درباره حقوق و قوانین جنگ»کاربرد سموم یا سلاح هاى سمى و نیز سلاح ها، پرتابه ها و موادى را که باعث مصدومیت و رنج غیرمعمول مى شود، ممنوع اعلام کرد. پیش از پایان قرن نوزدهم و در سال ۱۸۹۹میلادى کنفرانس بین المللى صلح در لاهه برپا شد و منجر به امضاى موافقتنامه اى در ممنوعیت استفاده از پرتابه هاى جنگى محتوى گاز سمى گردید. * دولت هاى غربى و تجهیز عراق به سلاح شیمیایى با وجود اینکه کشورهاى اروپایى همچون آلمان و فرانسه از قرن ها پیش در ممنوعیت استفاده از سلاح هاى شیمیایى پیشگام شده اند، اما اسناد و مدارک حاکى از آن است که این کشورها در عمل به قراردادهاى بین المللى چندان پایبند نبوده و با هدف تجارى در تجهیز دیگر کشورها به این سلاح ها نقش اساسى داشته اند.نمونه بارز این ادعا نقشى است که کشورهایى از این دست در تجهیز رژیم بعث به سلاح شیمیایى ایفا کرده اند . سرتیپ «عبدالرزاق السامرایى» که مسئول راه اندازى بخش سلاح هاى شیمیایى در نیروى هوایى رژیم بعثى بوده است در خاطرات خود دراین باره چنین مى گوید: من در ۲۵ اکتبر ۱۹۷۹ (۵۸/۸/۳) در یک مأموریت سرى براى تهیه تجهیزات تولید سلاح هاى شیمیایى، رهسپار آلمان غربى شدم.پس از مذاکره با مسئولان شرکت آلمانى «KarlKolb»، قرار دادى در این مورد امضا کردم، اما به دلیل اجرا نشدن کامل این قرار داد، بنا شد که آنان خود به عراق سفر کنند. پس از چندى، مسئولان شرکت مزبور با کارشناسان نظامى ارتش در عراق ملاقات کرده، راهنمایى هاى فنى لازم را در خصوص ساخت و تولید گازهاى سمى و ترکیبى ـ از جمله گاز تابون (Tabun) و موستارد (Mustard) و گازهاى اعصاب که قادر است نزدیک به یک صد هزار نفر را نابود کند ـ ارائه دادند. همچنین با امضاى یک قرار داد خرید گلوله و موشک شیمیایى با شرکت هاى آلمانى توانستیم بیش از ۱۰۷۵۵ کلاهک شیمیایى ـ اعم از بمب، گلوله توپ و موشک ـ وارد کنیم و با ذخیره سازى ۱۰۰۵ تن مواد شیمیایى، میزان ذخایر این مواد را در انبارها به پنج هزار تن افزایش دهیم. بدین ترتیب، عراق پس از تلاش هاى بسیار توانست مقادیر زیادى مواد میکروبى شامل پانصد هزار لیتر (۱۳۰ هزار گالن) ماده بسیار سمى «پوتولیمن» و پنجاه هزار لیتر (۱۳ هزار گالن) ماده «انتراکس» ـ موسوم به «اخگر خبیث» ـ تولید کند. در زرادخانه شیمیایى عراق، حداقل سى هزار تن مواد گازى و مایع سمى از جمله گاز خردل، خردل فسفرى و گوگردى و گازهاى اعصاب مانند سارین، تابون، سرمان، هیدروژن سیاتید و گازهاى تاول زا وجود داشت.گاز خردل، در کارخانه هاى «التاجى» به طور خیلى محرمانه ساخته و درموشک هاى جنگنده هاى نیروى هوایى تعبیه مى شد. از سوى دیگر، عراق تکیه زیادى بر نیروهاى هوایى خود داشت.این ویژگى باعث شد که به استفاده از سلاح هاى کمکى در نیروى هوایى روى آورد.بدین رو، فکر کاربرد سلاح شیمیایى در نیروى هوایى مطرح و با استقبال رو به رو شد، زیرا از نظر اقتصادى، این کار مقرون به صرفه بود. به همین دلیل، سرتیپ ستاد «عبدالرزاق السامرایى» که از افسران متخصص نیروى هوایى در امور شیمیایى بود، به فرانسه اعزام شد تا با شیوه هاى کاربرد گازهاى شیمیایى در موشک ها آشنا شود.او پس از سه سال به عراق بازگشت و بخش گازهاى شیمیایى را در این نیرو راه انداز کرد. دکتر حسین شهرستانى وزیر نفت دولت فعلى عراق و از دانشمندان هسته اى این کشور که به علت مخالفت با صدام سالها زندان بوده است مى گوید : فعالیت هسته اى صدام از سال ۱۹۸۰ (۵۹) آغاز و در بخش شیمیایى در سال ۱۹۸۲ (۶۱) با کمک تعدادى از شرکت هاى آمریکایى جهت تولید گاز اعصاب و سارین توسعه یافت. دکتر گراهان پى یرسون (از محققان ساخت عوامل جنگ هاى بیولوژیک در دپارتمان صلح دانشگاه برادفورد انگلیس) نیز به این امر اذعان دارد، فقط وى معتقد است اقدام عراق براى کسب توانمندى BW (بیولوژیک)، از سال ۱۹۷۶ (۵۳) آغاز شد و یک سال بعد در ۱۹۷۵ (۵۴) عراق اجراى ۷۸ پروژه تحقیق و توسعه را در مرکز آل سلمان آغاز کرد و در سال ۱۹۸۵ (۶۴) قادر به تولید انبوه عوامل میکروبى سیاه زخم و سم بوتولیسم بود. جیمز وولسى رئیس سابق سازمان سیا معتقد است میکروب سیاه زخم در بسیارى از آزمایشگاه هاى آمریکا قابل دسترسى بود و از سوى کشورهاى مختلف و از جمله عراق در دهه ۸۰ توزیع شد. * فجایع شیمیایى رژیم بعث در هشت سال دفاع مقدس اقدام عراق براى دستیابى به تکنولوژى و ذخایر شیمیایى متعاقب شکست هاى عراق و استفاده از جنگ شیمیایى به عنوان یک راه حل ممکن براى مشکلات نظامى اش آغاز شد. در زمستان ۱۳۵۹ - یعنى چند ماه بعد از جنگ تحمیلى- عراق از گلوله هاى شیمیایى که غالباً گاز اشک آور و تهوع زا بود، استفاده نمود که استفاده از آن کاملاً محدود و احتمالاً آزمایشى بود.اما از اواسط سال ۱۳۶۲ حملات هدفمند شیمیایى عراق علیه ایران آغاز گردید و در طول جنگ بیش از سى حمله علیه مناطق مسکونى انجام شد.حمله به سردشت در تیر ماه ۱۳۶۶ فجیع ترین آن بود.در این حمله از جمعیت ۱۲ هزار نفرى سردشت ۱۳۰ تن کشته و چهار هزار نفر مصدوم شدند. در مرداد ماه ۱۳۶۲ هفت حمله شیمیایى مهم در منطقه عملیاتى شمال غرب کشور شامل منطقه عملیاتى والفجر ،۲ پیرانشهر و حاج عمران صورت گرفت.در منطقه حاج عمران بعد از انفجار بمب ها در حمله هاى ۱۷ و۱۸ مرداد ۱۳۶۲ دود سیاه رنگى در منطقه پخش شد و ذرات ریزى روى زمین، تجهیزات و نیروها را گرفت و بوى تند خاصى مشابه سیر در منطقه پخش شد.پس از ۳-۲ ساعت نیروها دچار قرمزى چشم شدند و ۷-۵ ساعت بعد استفراغ شروع شد. در آبان ماه ۱۳۶۲منطقه وسیعى از غرب کشور چند روز پس از عملیات والفجر ،۴ با گاز خردل بمباران شد که ده نفر از مردم شهر بانه و سردشت شهید شدند. در تاریخ سوم اسفند ماه۱۳۶۳ در جنوب در روز چهارم عملیات خیبر،عراق دست به عملیات شدید شیمیایى با استفاده از گاز خردل زد و طى ۴۸ ساعت حدود ۵ تن گاز خردل را با یکصد بمب بر روى رزمندگان ریخت که نتیجه آن ۲۱۰۰ نفر مصدوم بود. در تاریخ نوزدهم اسفند ماه۱۳۶۲ بر اثر حملات شیمیایى عراق در جزایر مجنون ۵۴۳ رزمنده با گاز خردل مصدوم و تعدادى شهید شدند.با این وجود بعد از اعتراضات ایران واعزام تعدادى از مصدومین شیمیایى به بیمارستان هاى کشورهاى اروپایى و اعزام هیأت هاى کارشناسى سازمان ملل طى سال ۱۳۶۲ به بعد، در زمستان ۱۳۶۵ عراق براى نخستین بار به عنوان کاربرد جنگ افزارهاى شیمیایى علیه نیروهاى ایرانى معرفى شد. در روز بیست ودو اسفند ماه ۱۳۶۳ عراق حملات شیمیایى شدیدى را در جزایر مجنون از سر گرفت که از مجموعه گاز خردل و گاز اعصاب علیه سربازان ایرانى استفاده نمود که در نتیجه آن ۲۲۳۱ نفر مصدوم و ۳۲ نفر شهید شدند. در بعد از ظهر چهار شنبه بیست و سه بهمن ماه ۱۳۶۴ عراق با استفاده از هوا پیما منطقه آزاد شده فاو را به شدت مورد حمله شیمیایى قرار داد که این حملات عمدتاً با گاز اعصاب و کمتر خردل بوده است و طى دو روز تعداد مصدومین شیمیایى در منطقه فاو ناشى از گاز هاى خردل، اعصاب- سیانید- به ۸۵۰۰ نفر رسید. متأسفانه آنکه در صبح هشتم اسفند ماه ۱۳۶۴ بیمارستان صحرایى حضرت فاطمه زهرا (س) به وسیله ده فروند هواپیماى عراقى بمباران شیمیایى شد و به همین دلیل با مصدومیت عده کثیرى از کارکنان بیمارستان، این مرکز درمانى براى مدت طولانى از فعالیت باز ایستاد. در تاریخ دهم دى ماه ۱۳۶۵ یک بیمارستان صحرایى در سومار در اثر بمباران شیمیایى با گاز خردل به شدت آلوده شد و جمع زیادى از کادر پزشکى این بیمارستان مصدوم شدند که آمار موجود ۴۰۰ مصدوم و ۲۰ شهید را گزارش مى نماید. در روز پنج شنبه بیست و هفتم اسفند ماه ۱۳۶۶ شهر حلبچه در استان کردستان عراق و روستاهاى اطراف به شدت مورد حملات شیمیایى با گاز اعصاب و سیانید قرار گرفت و در این فاجعه ۵۰۰۰ کشته و۷۰۰۰ مصدوم بجا ماند که در روز هاى بعد جاده هاى ارتباطى و روستاهاى اطراف را با گاز خردل نیز مورد حمله قرارداد. در بهار ۱۳۶۷ با فعال شدن مجدد جبهه هاى عملیاتى جنوب حملات شیمیایى عراق نیز مجدداً در این مناطق شدت یافت که در بیست و هشتم فروردین ماه ۱۳۶۷ عراق حمله وسیع شیمیایى را به منطقه فاو در خطوط مقدم و پشتیبانى آغاز کرد. در روز پنج شنبه اول اردیبهشت ماه ۱۳۶۷ عراق روستاهاى خوزستان در اطراف دار خونین و هویزه را با گاز اعصاب وسیانید مورد حمله قرار داد و در همین روز مناطق واقع در اطراف جاده اهواز - خرمشهر را نیز مورد حمله قرار داد. در تاریخ چهارم تیر ماه ۱۳۶۷ حمله عراق به جزایر مجنون با عوامل شیمیایى آغاز شد و شدت حمله به حدى بود که با مصدوم نمودن سربازان و گردو خاک حاصله عراق جزایر مجنون را تصرف نمود. با توجه به ناپایدارى گاز اعصاب بعد از مدتى عراقى ها وارد منطقه شدند. و سرانجام آخرین حمله شیمیایى عراق در مرداد ماه ۱۳۶۷ در شهر اشنویه اتفاق افتاد که با پرتاب ۸ بمب از یک هواپیماى ملخى بااستفاده از گاز خردل انجام شد که ۲۶۸۰ مصدوم غیر نظامى بر جاى گذاشت و بعد از توقف جنگ ایران و عراق، رژیم عراق حملات شیمیایى را متوجه مخالفان و مناطق کردنشین عراق نمود. سهیلا طائى روزنامه ایران |
قربانیان سلاح شیمیایى ۲۷ مهر ماه ۱۳۵۹ نخستین بارى بود که ارتش عراق در منطقه جنوب از سلاح شیمیایى استفاده نمود. عراق چهار بار از سلاح شیمیایى از نوع تاول زا(گاز خردل) استفاده نمود که ۲۰ شهید و یک مصدوم برجا گذاشت. ارتش بعث حملات شیمیایى را در سال ۶۰ و ۶۱ گسترش داد که در نتیجه پیشروى رزمندگان روى داد. عراق در سال ،۱۳۶۰ شش بار از این سلاح مرگبار استفاده کرد. این بار با ۱۰۱ شهید. در سال ۱۳۶۱ و عملیات والفجر مقدماتى ۱۲ بار منطقه غرب و جنوب مورد اصابت بمب هاى شیمیایى قرار گرفت. جبهه میانى، غرب و شمال غرب و بخشى از استان هاى ایلام، آذربایجان غربى، اردبیل، باختران، کردستان و سلیمانیه در عملیات هاى والفجر ۲ و ۴ در سال ،۱۳۶۲ ۶۴ بار مورد اصابت بمب هاى شیمیایى قرار گرفتند. هزاران شهید و مصدوم حاصل این بمب ها بود.از اول فروردین تا ۲۷ اسفند ،۱۳۶۳ ۲۲۲۵ نفر مصدوم و ۴۰ شهید در عملیات هاى خیبر و بدر حاصل اصابت ۵۸ بار بمب هاى تاول زا، اعصاب، خفه کننده و آلوده کننده خون است. سال ۱۳۶۴ و در عملیات والفجر ۸ و ابتداى والفجر ۹ در مناطق جنوب، ۷۶ بار سلاح شیمیایى به کار رفت که حاصل آن ۷۷ شهید و حدود ۱۱ هزار و ۶۴۴ نفر مصدوم بود. با پیروزى رزمندگان اسلام در کربلاى ،۲ ،۴ ۵ و ۶ دشمن ۱۰۲ بار از سلاح هاى شیمیایى استفاده کرد. ۴۷۲۰ نفر مصدوم و ۱۵۷ نفر شهید شدند. سال ۱۳۶۵ در منطقه شلمچه، سردشت، خوزستان، بصره، کردستان، دیاله و ایلام ۴۳ بار از سلاح شیمیایى استفاده کرد که ۹۴۴۰ مصدوم و ۴۲۲ شهید حاصل حملات دشمن بود. سال پایانى جنگ با ۳۴ حمله شیمیایى همراه بود که در مناطق غرب، شمال غرب و جنوب ثبت گردیده است. آخرین بار آن پس از قرارداد ۵۹۸ در جریان عملیات بازپس گیرى فاو بود. براساس آمارهاى رسمى نهادهاى مسوول در این رابطه کل شهداى حملات شیمیایى در طول جنگ حدود ۲۶۰۰ شهید و مصدومان نظامى و غیرنظامى ۱۰۷ هزار نفر و تعداد جانبازان شیمیایى ( که در حال حاضر تحت پوشش بنیاد جانبازان هستند) حدود ۴۵ هزار نفر است. به کارگیرى این سلاح ها در حالى از سوى دشمن صورت پذیرفت که عراق جزو ۱۲۰ کشور امضاکننده پروتکل ژنو درباره منع سلاح هاى سمى، خفه کننده و ترکیبات باکتریولوژیک قرار داشت. پروتکل ۱۹۲۵ ژنو که طى قطعنامه ،۲۶۱۲ (۱۲)B سازمان ملل مجددا به تصویب رسیده است صراحتا استعمال سلاح هاى شیمیایى را منع مى کند.پزشکان انگلیسى مى گویند: بازماندگان بمباران شهر حلبچه که بیش از ۵ هزار کشته داشت به بیمارى هاى روانى، پوستى و مغزى بسیار خطرناک مبتلا هستند و تعداد بیماران سرطانى بسیار زیاد است. این سلاح ها داراى تاثیر موروثى بوده و از نسلى به نسل دیگر منتقل مى شود. بیگلرى ویژه نامه سروقامتان روزنامه جوان |
چراغ سبزى براى حمله عراق به ایران پیروزى انقلاب اسلامى و سقوط شاه بناى استراتژى آمریکا در منطقه سوق الجیشى خلیج فارس، که بر دو ستون ایران شاهنشاهى و عربستان سعودى پى ریزى شده بود، فرو ریخت و این مساله، مناسبات میان دو کشور ایران و عراق را دستخوش تغییر و تحول کرد. به این ترتیب که موازنه نسبى قوا که تا پیش از انقلاب بین ایران و عراق حاکم بود، تغییر کرد و با پیدایش خلاء قدرت در منطقه، موج اسلام خواهى مى توانست ثبات مطلوب آمریکا در منطقه را مورد تهدید جدى قرار بدهد. در نتیجه، لازمه تامین منافع آمریکا و غرب، اعاده نظم پیشین در منطقه بود. طرح رویکرد آمریکا به رژیم عراق نیز تنها در چنین چارچوبى قابل درک است. البته کارتر و استراتژیست او برژینسکى و دیگر استراتژیست هاى همفکر وى در هیات حاکمه ایالات متحده، همزمان با کار روى سناریوى برقرارى تماس محرمانه با دولتمردان عراق، پروژه دیگرى را نیز در دستور کار خود قرار داده بودند و آن طراحى و اجراى یک کودتاى نظامى سریع توسط عوامل سلطنت طلب باقى مانده در ارتش ایران بود. آنان پس از تکمیل طرح این عملیات به سراغ شاهپور بختیار نخست وزیر فرارى رژیم سلطنتى- که در پاریس زندگى مى کرد - رفتند و رهبرى سیاسى صورى عملیات براندازى نظام جمهورى اسلامى را به وى محول کردند. در داخل کشور نیز شبکه اى از عناصر برگزیده براى اجراى عملیات موسوم به شبکه نیما تشکیل شد. این شبکه به سرعت دست به کار عضوگیرى و شناسایى اهداف عمده در تهران و قم و توجیه و مسلح کردن خود شد. در کتاب آغاز تا پایان در بررسى وقایع سیاسى - نظامى جنگ، آمده است که اعضاى شبکه نیما علاوه بر نیروى هوایى، در قالب یگان ها و نیروهاى ارتش حضور داشتند و مهمترین اهداف آنان بمباران و حمله به چهار مرکز مهم بود: حسینیه جماران، مجلس شوراى اسلامى، پایگاه هاى سپاه و شهر قم. ملاقات پنهانى در اردن در چنین شرایطى در تیر ماه سال ،۵۹ برژینسکى از سوى کارتر رئیس جمهور وقت آمریکا راهى کشور اردن شد تا تحت شدیدترین تدابیر امنیتى و با رعایت نهایت جوانب پنهان کارى با صدام حسین ملاقات کند. ملاقات محرمانه صدام حسین و برژینسکى در مرز اردن، به منزله چراغ سبز آمریکا به عراق، براى آغاز جنگ بود و اینکه در صورت حمله به ایران، مورد حمایت آمریکا قرار خواهد گرفت. این ملاقات سه ماه پس از تجاوز عراق به ایران افشاء شد. زمانى که ماشین جنگى صدام در سرزمین هاى اشغالى زمین گیر شده بود، طارق عزیز معاون وقت نخست وزیر عراق سفرى به فرانسه کرد و در گفت وگو با مجله فیگارو خبر ملاقات محرمانه صدام و برژینسکى را اعلام کرد. در بخشى از مقاله ترجمه شده فیگارو که ۱۷ آذر ۵۹ در روزنامه انقلاب اسلامى به چاپ رسیده آمده است: جریان جنگ ایران و عراق، در واقع از ژوئن گذشته (تیر ماه ۵۹) زمانى آغاز شد که برژینسکى به اردن سفر کرد و در مرز دو کشور اردن و عراق با شخص صدام ملاقات کرد. او قول داد که از صدام حسین کاملا حمایت کند و این امر را تفهیم کرد که آمریکا با آرزوى عراق در مورد شط العرب (اروندرود) و احتمالا برقرارى یک جمهورى عربستان در این منطقه (استان خوزستان) مخالفت نخواهد کرد. سرانجام کلیه اقدام ها به کشاندن عراق به جنگ علیه ایران منجر شد. صرف نظر از این بیان، کارتر پیش تر نیز وعده هاى فریبنده ترى به رهبر ماجراجوى بعثى داده بود. وعده هایى همچون موافقت ایالات متحده با ایفاى نقش عراق به عنوان ژاندارم آمریکا در خلیج فارس. اگرچه ملاقات هاى پى درپى نمایندگان آمریکایى با صدام در ابتدا پیش از آنکه هدف برافروختن آتش یک جنگ نظامى را در منطقه استراتژیک خلیج فارس داشته باشد، به دنبال اجراى موفقیت یک کودتاى نظامى در ایران بود. کارتر پروژه کودتا را در صدر اولویت هاى خود قرار داده بود. لذا برنامه ریزان امنیت ملى کاخ سفید، تهاجم نظامى عراق را به عنوان راه حل جایگزین در نظر گرفته بودند. کودتاى شبکه نیما سرانجام نیروهاى ارتش عراق با برنامه ریزى ایالات متحده عملیات براندازى در قالب کودتا را آغاز کردند. نیروهاى ارتش عراق براى سردرگم ساختن مقامات تهران و فراهم آوردن شرایط براى عناصر کودتاچى در مرداد ۵۹ در ۲۰ نقطه مرزى اقدام به ایجاد درگیرى کردند. اما آنها توان نیروهاى انقلابى ارتش و خصوصا سپاه پاسداران را در برنامه ریزى هاى خود لحاظ نکرده بودند. این شد که اعضاى شبکه نیما به شکل غیرمنتظره اى توسط نیروهاى انقلابى ارتش و سپاه دستگیر شدند و برنامه کودتا شکست خورد و پروژه اول علیه جمهورى اسلامى به نتیجه نرسید. لذا در همین زمان عناصر باقیمانده کودتاچیان به خاک عراق فرار کردند و سران عراقى نیز همزمان بر حجم تحرکات سیاسى دیپلماتیک خود با کاخ سفید افزودند. آغاز توطئه جنگ در پى شکست کودتا، ارتش عراق عملیات مهندسى وسیعى را در مجاورت مرزهاى جنوبى و غربى ایران آغاز کرد. از آماده سازى پل هاى شناور نظامى در کرانه غربى اروند رود گرفته تا احداث کانال ها و سنگرهاى بتن آرمه در مجاورت مرزهاى میانى و شمالى. یگان هاى اکتشافى و عملیاتى ارتش عراق نیز با حمایت هاى آمریکا تحرکات خود را آغاز کردند. عملیات پیچیده و انبوه ماشین جنگى صدام آن چنان چشمگیر و حساسیت برانگیز بود که فرماندهان رده بالاى نیروهاى سپاه پاسداران و ارتش را واداشت تا از بنى صدر به عنوان جانشین فرمانده کل قوا، خواستار تشکیل جلسه اى اضطرارى، براى بررسى انگیزه هاى تحرکات ارتش بعث در مرز مشترک و اتخاذ تدابیر فورى و ضرورى، براى مقابله با هر گونه تهدید خارجى از ناحیه مرزهاى غرب و جنوب کشور شوند. سرانجام این جلسه در تاریخ ۲۴ مرداد ۵۹ در کرمانشاه تشکیل شد. حاج احمد متوسلیان فرمانده وقت سپاه مریوان و از حاضران در آن نشست نظامى روایت مى کند (این روایت در کتاب روز تندر و آذرخش مهاجر چنین نقل شده است): من دقیقا یادم هست که یک ماه قبل از شروع جنگ، جلسه اى در اتاق جنگ لشکر ۸۱ زرهى کرمانشاه به ریاست بنى صدر تشکیل شد. در این جلسه آقایان ظهیرنژاد و صیاد شیرازى به همراه فرماندهان ارتشى ۳۰ منطقه نظامى از استان هاى آذربایجان غربى، کردستان ،کرمانشاه و نیز برادران مرتضى رضایى (فرمانده کل وقت سپاه ) و محمد بروجردى (فرمانده سپاه غرب کشور) به اتفاق مسئولان سپاه در کل مناطق غرب حضور داشتند. در این جلسه، فرمانده سپاه قصر شیرین، به مساله عدم آمادگى دفاعى نیروهاى مسلح اشاره کرد و گفت: از این حیث نیروهاى ما کمترین آمادگى رزمى ندارند. در صورتى که ارتش عراق، از خیلى وقت پیش شروع به ساختن استحکامات نظامى خودش کرده و در حاشیه مرز دارد سنگرهاى بتنى مى سازد. بعد هم ایشان به تفصیل به وضعیت بد نیروهاى ارتش از این لحاظ و نیز، حملات مکرر ارتش عراق به پاسگاه هاى مرزى ما اشاره کرد. نهایتا از بنى صدر سوال کردیم اگر به احتمال یک درصد عراق به ایران حمله کند، شما چه تدبیرى براى دفاع دارید بنى صدر گفت: عراق هرگز جرات چنین کارى را ندارد! این بار برادر بروجردى گفت: آقاى رئیس جمهور! اگر به احتمال یک در هزار، !عراق به ایران حمله کند و فرضا بخواهد در غرب جلو بیاید و شهر قصرشیرین را بگیرد، شما براى مقابله با چنین مساله اى چه تدبیرى دارید؟ بنى صدر مجددا گفت: عراق هیچ وقت چنین غلطى نمى کند. براى اینکه هم در سطح بین المللى و سیاست جهانى محکوم مى شود و هم امنیت داخلى خودش به خطر مى افتد. برهمین اساس، عراق خودش را به خطر نمى اندازد. بنى صدر در حالى چنین قرائتى از وضع موجود داشت که صدام اهداف خود را براى تجاوز به ایران از پیش تعریف کرده بود. حاکمیت بر اروندرود، جداسازى استان نفت خیز خوزستان از ایران و براندازى حکومت جمهورى اسلامى، لذا در حالى که عراق ۱۲ لشکر شامل ۵ لشکر پیاده، ۵ لشکر زرهى و ۲ لشکر مکانیزه و همچنین ۱۵ تیپ مستقل به اضافه تیپ ۱۰ گارد ریاست جمهورى و نیز نیروهاى تحت امر گارد مرزى خود که شامل ۲۰ تیپ مرزى مى شد را آماده تجاوز به خاک ایران مى کرد، بنى صدر احتمال چنین عملى را نیز نمى د اد. سرانجام در ۳۱ شهریور ،۱۳۵۹ رژیم توسعه طلب و جنگ افروز بغداد با چراغ سبزهاى کارتر و برنامه ریزى استراتژیست هاى کاخ سفید، عملیات تهاجم سراسرى خود را به خاک ایران اسلامى آغاز کرد. منابع و مآخذ: -برگرفته از کتاب روز تندر، مرور تحولات سیاسى، اجتماعى از مشروطه تا تجاوز عراق ، انتشارات موسسه شهید آوینى - آغاز تا پایان، بررسى وقایع سیاسى - نظامى جنگ ، مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ سپاه - گذرى به دو سال جنگ ، دفتر سیاسى سپاه * محمد رضا اسد زاده منبع: ویژه نامه سروقامتان روزنامه جوان |
سلاح هاى شیمیایى در طول جنگ ایران و عراق به عنوان یکى از موثرترین ابزارهاى بازدارندگى و مقابله و نیز اهرم فشارى در دست رژیم عراق بود که با کیفیت و کمیت دلخواه آن رژیم استفاده شد و نتایج وحشتناکى را به بار آورد. این نتایج ناشى از سکوت مجامع بین المللى و همسوئى قدرتهاى استکبارى با سیاست هاى رژیم عراق بود، براى تبیین بیشتر این موضوع تاریخچه مختصر حملات شیمیایى عراق از آغاز تا پایان جنگ مورد بررسى قرار گرفته که در ذیل ارائه مى شود: اولین حمله شیمیایى ثبت شده توسط سازمان ملل در جنگ ایران و عراق مربوط به تاریخ ۲۳/۱۰/۵۹ برابر با ۱۳ ژانویه ۱۹۸۱ مى باشد که در منطقه اى بین هلاله و نى خزر واقع در ۵۰ کیلومترى غرب ایلام توسط عراق علیه نیروهاى ایرانى انجام شد که به شهادت ده تن از این نیروها انجامید. عامل مورد استفاده در این حملات گازهاى مختل کننده اعصاب گزارش شده است. براساس گزارشهاى منتشر شده، عراق در سال ۶۰ نیز چهار بار در مناطق هویزه، ارتفاعات الله اکبر، پل نادرى و خرمشهر اقدام به استفاده از گلوله هاى شیمیایى نمود که عمدتا توسط توپخانه یا خمپاره انداز پرتاب گردید. در سال ۶۱ عراق یازده بار از این سلاح گاز اعصاب استفاده کرد که توسط توپخانه و خمپاره انداز پرتاب مى شد. مناطق مورد استفاده شامل مناطق آبادان، ساوجى (در شمال مریوان)، ارتفاع ،۱۷۵ موسیان، تنکاب (در منطقه شمال غرب)، شلمچه، گردنه بایو (در کردستان)، شرهائى درجنوب بوده که در برخى از این مناطق موارد استفاده مکرر گزارش شده است. در سال ۶۱ مجموعا ۱۳ نفر در اثر این حملات شهید و ۲۱ نفر مجروح گردیدند. در سال ۶۲ میزان به کارگیرى این سلاح توسط عراق از افزایش قابل توجهى برخوردار شد که از نمونه هاى آن عملیات والفجر ۶ در جبهه مرکزى و عملیات خیبر در جبهه جنوبى مى باشد. در این حملات نوع عناصر مورد استفاده و عوامل پرتاب کننده، تنوع بیشترى را شامل گردید. در این سال مجموعا ۴۵ مورد استفاده عراق از این سلاح گزارش شده است که بیش از چهار برابر سال قبل بود و عناصر شیمیایى مورد استفاده شامل عوامل تهوع زا، تاول زا، خردل، اعصاب و ترکیبى از خردل و تاول زا بوده است. همچنین در این سال علاوه براستفاده از توپخانه به عنوان وسیله پرتاب کننده از هواپیما نیز استفاده شده است . محل حملات انجام شده عمدتا تا دى ماه بدلیل تحریک نیروهاى خودى در جبهه هاى شمال غرب و میانى (عملیات والفجر۶) در این مناطق گزارش شده است که شامل سومار، رودخانه دویرج، نفرچین، شیوه رش، حاج عمران، پیرانشهر، ارتفاعات قمطره، ساوجى، سردشت، سومار، ارتفاعات بازى دراز، خراطها، مریوان، روستاى سیدلو، سردوش، روستاى باینجان (در نزدیکى بانه) ،گرماب، پنجون و پاوه بوده اند که مجموعا در این حملات ۲۲ نفر شهید و ۲۷۹۳ نفر مجروح شدند. این حملات، به ترتیب در شهر پیرانشهر، ارتفاعات قمطره، حوالى پنجون و هور الهویزه از شدت بیشترى برخوردار بود، در این رابطه شهر پیرانشهر و چند روستاى مجاور آن در ۱۸/۵/۶۲ توسط دو فروند هواپیما بمباران شیمیایى شدند. این تهاجمات رژیم عراق که با استفاده از بمباران هوایى حامل گازموستارد انجام شد، یکصد نفر مجروح باقى گذاشت که ۱۰ نفر از آنها آسیب شدید در اعضاى اساسى بدن داشتند و براى مداوا در بیمارستان بسترى گردیدند، بقیه نیز از تورم و سوزش شدید در چشمها رنج مى بردند، در این تهاجم وحشیانه، گزارش منجر به شهادت مجروحین نداشتیم. همچنین در تاریخ ۸ و۵ آبان ۱۳۶۲ شهر بانه و روستاهاى اطراف آن مورد حمله قرار گرفت . در این تهاجمات یکبار دیگر گاز موستارد مورد استفاده رژیم عراق قرار گرفت که نتیجه آن ۹ نفر شهید و ۵۰ نفر مجروح بود. همچنین حوالى پنجون درتاریخ ۱۶/۸/۶۵ توسط هواپیما بمباران شد که به شهادت ۱۷ نفر و مجروح شدن ۶۰ نفر انجامید، در این حمله هواپیماهاى عراقى از گاز اعصاب استفاده کردند. بمباران ارتفاعات قمطره با گاز تاول زا در ۲۳/۵/۶۵ با۲۰۰ زخمى نیز، در این رابطه قابل توجه است. در خصوص حمله به پیرانشهر کارشناسان سازمان ملل که از محل حمله دیدن کردند مشاهدات خود را چنین گزارش کردند: ما اثرات گاز موستارد را بر روى یک خانواده روستایى به ویژه مادر و دختران دو و چهار ساله اش دیدیم. ما شاهد مرگ دلخراش کودک چهارساله اى از دو ساعت قبل از مرگش بودیم. ما اثرات وحشتناک و دلخراش گاز موستارد را بر بدن زن باردار جوانى که جنین چهار ماهه در شکم داشت از نزدیک مشاهده کردیم. با آغاز عملیات خیبر توسط نیروهاى خودى در اسفند ماه۶۲ مرحله جدیدى از جنگ آغاز شد. در این ماه نیروهاى سپاه پاسداران انقلاب اسلامى قسمت بزرگى از جزایر مجنون را که یکى از مراکز استخراج نفت عراق بود به تصرف خود در آوردند و پدافند مستحکمى را در آنجا سازمان دادند. تصرف این مناطق در مقایسه با عملیات زمینى در سایر مناطق براى رزمندگان ایران اهمیت برجسته اى داشت. عراقى ها به علت اهمیت استراتژیکى این منطقه تصمیم گرفته بودند که اجازه ندهند جزایر مجنون در دست نیروهاى ایران باقى بماند. به علاوه نگران این مسئله بودند که مقادیر قابل ملاحظه اى از ذخایر نفتى خود را با ادامه اشغال این جزایر به وسیله رزمندگان ایران در این منطقه از دست بدهند. آنها به منظور عقب راندن نیروهاى ایرانى ابتدا با استفاده از جنگ افزارهاى معمولى چندین پاتک اجرا کردند ولى کارى از پیش نبردند و سرانجام به کاربرد عامل عصبى تابون علیه نیروهاى مستقر در سنگرها اقدام کردند. با اجراى تک شیمیایى عراق، جمهورى اسلامى ایران اعلام داشت که نزدیک به ۱۷۰۰ نفر بر اثر پاتک در جزایر مجنون کشته و مجروح شده اند. در واقع اگر رزمندگان ایران اقدامات پدافندى خود را بهبود نمى بخشیدند و از جمله مجهز به ماسک ضد گاز، آمپول هاى آتروپین خودکار و لباس هاى محافظ، نشده بودند و باد شدید نیز نمى وزید تلفات آنها از این میزان هم فراتر مى رفت. ضایعات کم نیروهاى ایران در بهمن ماه سال مزبور موید این وضع متحول بوده است. به هر روى عراقى ها با وجود تلاش هاى زیاد موفق نشدند که رزمندگان ایران را از جزایر مجنون خارج سازند. جنگ در جزایر مجنون، شاید گسترده ترین کاربرد جنگ افزارهاى شیمیایى را تا آن زمان توسط عراق درجنگ تحمیلى در برداشته بود. این حملات به ترتیب اسکله ۱۳ آبان، حسینیه، اروندرود، العزیر، شط على، هورالهویزه، طلائیه، مجنون، البیضه و جفیر را شامل گردید. از بین این حملات، حمله روز ۱۹/۱۲/۶۲ به مجنون، روز ۲۳/۱۲/۶۲ به البیضه و روز۳۰/۱۲/۶۲به هور الهویزه از شدت بیشترى برخوردار بود. در این حملات که با هواپیما انجام شد به ترتیب ۳۷۰،۱۵۳،۵۴۳ نفر از نیروهاى خودى با عوامل ترکیبى خردل و تاول زا و همچنین گاز اعصاب مجروح شدند. در سال ۶۳ میزان حملات شیمیایى نسبت به سال قبل از کاهش نسبى برخوردار بود و به ۳۴ مورد رسید عموما در منطقه عملیاتى جنوب مخصوصا در جزایر مجنون انجام شد و هواپیماها نقش غالبى را در پرتاپ بمبهاى شیمیایى ایفا نمودند. در این حملات، تنوع عوامل شیمیایى به کار گرفته شده افزایش یافت و از عوامل خفه کننده، اشک آور، سیانور، تاول زا، اعصاب، خون و خردل استفاده شد. مجموعا در این سال در اثر این حملات ۱۵۹۳ نفر از نیروهاى خودى مجروح و ۲۳ نفر شهید شدند. حملات متعدد به جزیره شمالى مجنون در۲۲/۱۲/۶۳ که به شهادت ۱۹ نفر و مجروح شدن ۳۵ نفر انجامید و همچنین حمله به اسکله شمالى شط على از شدیدترین حملات بود. حملات شیمیایى عراق در فروردین سال ۶۴ نیز ادامه یافت. در سال ۶۴ على رغم این که تعداد موارد حمله شیمیایى گزارش شده در این سال۱۰هزار و۲۷۳ نفر از نیروهاى خودى مجروح و ۳۶ نفر شهید شدند که میزان مجروحان نسبت به سال قبل تقریبا نه برابر شد. بیشتر حملات در این سال در ماههاى فروردین و بهمن و اسفند انجام شد که فروردین ماه ادامه عملیات بدر و در بهمن ماه انجام عملیات والفجر۸ و فتح فاو توسط نیروهاى ایرانى مى باشد. مناطق مورد حمله در فروردین ماه ۶۴ شامل آبادان، خرمشهر، جفیر، پادگان حمید، جزایر مجنون و عین خوش مى باشند، که به دفعات مورد حمله قرار گرفت. حمله روز ۱۹/۱/۶۵ به پادگان حمید که منجر به شهادت ۱۰ نفر و مجروح شدن ۱۱۰۰ نفر از نیروهاى خودى گردید شدیدترین حمله در این ماه بوده است. در این حمله دکتر مانوئل دومینگوئن یکى از چهار کارشناس سازمان ملل که مجروحین را مورد بازدید قرارمى داد در ۸ آوریل اعلام کرد که از گاز« ایپریت» و« میدردسیانیک» استفاده شده است. با شروع عملیات والفجر ۸ در منطقه فاو در تاریخ ۲۰/۱۱/۶۴ عراق بار دیگر استفاده از سلاح شیمیایى را تشدید کرد. به طورى که در بهمن و اسفند ماه ۶۴ مجموعا ۱۷ مورد عملیات آفند شیمیایى توسط عراق علیه نیروهاى خودى گزارش شده که عموما درمنطقه فاو، آبادان و خسروآباد بوده است. در این ماهها همچنین از مناطق جفیر، عین خوش، بانه و سردشت نیز به عنوان مناطق مورد حمله یاد شده است که شدیدترین حمله در جاده فاو - بصره، در تاریخ ۲۴/۱۱/۶۴ انجام شد که منجر به شهادت ۲۳ تن و مجروح شدن ۸۴۷۷ نفر از نیروهاى خودى شد. در این عملیات هواپیماهاى عراقى از بمبهاى حاوى گاز خردل، سیانور، اعصاب و خون استفاده کردند. بى تردید وسعت تهاجمات شیمیایى رژیم عراق در بهمن ۱۳۶۴ در تاریخ جنگهاى شیمیایى در جهان بى سابقه است. با آفند والفجر ۸ در۲۱ بهمن ۱۳۶۴ که منجر به سقوط شهر بندرى فاو عراق گردید نیروهاى عراقى به کاربرد مواد سمى شیمیایى انبوه که تا آن زمان نظیر آن با چنین ابعاد گسترده اى دیده نشده بود، اقدام کردند. از شروع عملیات آفندى والفجر ۸ تا اواسط اسفند ۱۳۶۴ متجاوز از۷۰۰۰ گلوله توپ و خمپاره حاوى مواد سمى بر علیه مواضع نیروهاى ایرانى شلیک گردید و در طول ۲۰ روز به طور مداوم هواپیماهاى عراقى بیش از ۱۰۰۰ بمب شیمیایى در صحنه عملیات والفجر ۸ فرو ریختند که همزمان با تجاوزات وحشیانه عراق به ایران در بسیارى از مواضع، تکهاى شیمیایى عراق علیه مواضع خود نیروهاى عراقى اجرا گردید که در نتیجه نیروهاى بعثى تحت تاثیر مقادیر قابل ملاحظه اى مواد سمى شیمیایى قرار گرفتند. یک اسیر جنگى عراق به نام مهدى حبیب جمعى گردان ۱۹۶ از گارد ریاست جمهورى عراق که در ۲۵ بهمن ۱۳۶۴ در اثر بمباران شیمیایى عراق مجروح شده و در فاو به اسارت نیروهاى ایران در آمده بود به خبرنگار خبرگزارى جمهورى اسلامى ایران گفت: زمانى که گردان ما در خط مقدم جبهه به محاصره نیروهاى ایران درآمد، ناگهان شمارى از هواپیماهاى عراق بر بالاى سر ما ظاهر شدند و بمبهاى شیمیایى خود را بر روى مواضع نیروهاى ایرانى و ما که در محاصره آنها بودیم فرو ریختند که در اثر آن تعداد قابل ملاحظه اى از گردان ما مجروح شدند که من یکى از آنها هستم. حملات شیمیایى عراق در سال ۶۵ با افزایش حملات ایران در این سال افزایش یافت به طورى که موارد بمباران تقریبا دو برابر سال قبل و به ۷۹ مورد رسید.در این حملات از عوامل تاول زا، اعصاب، خفه کننده، خردل، خون و برخى موارد ترکیبى از اینها استفاده گردید که میزان حملات انجام شده در زمستان همزمان با انجام دو عملیات مهم کربلاى چهار و پنج در شرق بصره از شدت بیشترى برخوردار بود. عموما جغرافیاى مناطق بمباران شده نشان مى دهد که مناطق مورد بمباران در این سال تابعى از مناطق عملیاتى مى باشد، به طورى که در فروردین ماه همزمان با ادامه عملیات کربلاى ۸ محور فاو عموما مورد حمله قرار گرفت و در اردیبهشت و خرداد منطقه مهران و حاج آباد در جبهه هاى میانى و در شهریور ماه منطقه عملیاتى کربلاى دو و در محور عمومى حاج عمران و همچنین محورهاى عملیاتى کربلاى چهار در جزیره مینو و خرمشهر و آبادان مورد حمله شیمیایى واقع شده است که با توجه به عملیات ارتش (کربلاى۶) در محور سومار، این منطقه نیز مورد بمباران قرار گرفت و در بهمن و اسفند نیز همزمان با کربلاى پنج در شلمچه و شرق بصره عمدتا این محور بمباران شیمیایى گردید. از نظر حجم صدمات وارده، مهمترین حملات در۴/۳/۶۵ در مهران و صالح آباد که منجر به مجروحیت ۷۵۰ نفر گردید و همچنین عملیات روز۴/۱۰/۶۵ در محور خرمشهر به محور عرایض- شلمچه که منجر به مجروح شدن ۱۱۶۰ نفر گردید. عملیات روز ۲۰/۱۰/۶۵ در جاده خرمشهر با ۳۰۰۰ مجروح و حمله روز ۲۳/۱۲/۶۵ در ضلع جنوب شرقى جزیره مجنون که منجر به ۱۱ کشته و ۵۴۰ زخمى شد را مى توان از مهمترین حملات شیمیایى این سال دانست. در این حملات عمدتا از گاز اعصاب و تاول زا استفاده شده است . لازم به ذکر است که شرایط جوى، سمت و سرعت باد، میزان رطوبت و حرارت محیط، شکل زمین و عوامل مورد استفاده در میزان تلفات بمباران شیمیایى بسیار موثر مى باشد. در فروردین سال ۶۶ و به دنبال عملیات پى در پى قواى جمهورى اسلامى ایران در جبهه هاى غرب و جنوب، بار دیگر عراق سلاحهاى شیمیایى را در مقیاس وسیع به خدمت گرفت. در این سال هر چند ، دفعات تک شیمیایى نسبت به سال قبل کاهش نسبى را نشان مى دهد اما میزان شهدا و مجروحین از افزایش بالایى برخوردار است. بیشترین تعداد آنها در شهر حلبچه مى باشد. در فروردین این سال ۸ مورد بمباران شیمیایى توسط عراق گزارش شده است که ۶ مورد آن در منطقه عملیاتى کربلاى ۸ در شرق بصره مى باشد. انجام این عملیات در محدوده استراتژیک شرق بصره که براى عراق از اهمیت حیاتى برخوردار بود عکس العمل شدید عراق را به دنبال داشت، که به بمبارانهاى گسترده شیمیایى موجب گردید به طورى که بین تاریخ هاى ۱۸ تا۲۱ فروردین اقدام به ۶ مورد بمباران گسترده شیمیایى منطقه با هواپیما و خمپاره انداز نمود که در مجموع به شهادت ۲۱ نفر و مجروح شدن بیش از ۱۳۴ نفر از نیروهاى خودى منجر شد. یکى از دلایل کاهش صدمات نیروهاى خودى در این عملیات افزایش کیفى و کمى تجهیزات پدافندى آنها بود. در این عملیات از گازهاى تاول زا ،خون و خردل استفاده شد. به دنبال این عملیات و با تغییر تاکتیک نظامى ایران مبنى بر تغییر منطقه عملیاتى از جنوب به شمال و ادامه عملیات در مناطق شمال غرب و کردستان عراق، بعد از این تاریخ ما شاهد بمباران گسترده شیمیایى این مناطق توسط عراق هستیم بطورى که در مهرماه ۶۶ مجموعا ۱۱ مورد بمباران شیمیایى در روستاهاى کردنشین استان سلیمانیه و اربیل عراق، منطقه عملیاتى کربلاى ۱۰ (ماووت)، روستاى بوالحسن و سرول و جومه، بانه، روستاى قره باغ در شمال عراق، روستاى کله وش در حومه سردشت، مناطق عملیاتى نصر۴ (ارتفاعات ماووت )، فتح ۷(حلبچه) انجام شده که این حملات عمدتا با هواپیما صورت گرفته است. در این حملات در مجموع ۹۷ نفر به شهادت رسیدند و حدود ۵۲۰۰ نفر مجروح شدند. در این حملات از عناصر گاز اعصاب و خردل استفاده شده بود. شدیدترین حملات در۲۷/۱/۶۶ در استان سلیمانیه و اربیل عراق و در۷/۴/۶۶ در چهار نقطه حومه سردشت انجام گردید. در حمله ۷ تیر۶۶ که یکى از فجیع ترین حملات عراق علیه مناطق مسکونى محسوب مى شود، حداقل ۴۵۰۰ نفر از جمعیت دوازده هزارنفرى این شهر مجروح شدند. این حمله که به وسیله گاز موستارد (تاول زا) روسى در مناطق مسکونى و مخصوصا بازار شهر انجام شد منجر به شهادت ۱۳۰ تن از مردم این شهر شد. به گزارش یکى از کارشناسان سازمان ملل، مجروحین شیمیایى زن و مرد سالخورده ۷۰ ساله تا اشخاص جوان و بچه ها و کودکان را شامل مى گردید. این منبع افزود: نوزادان در شکم مادران قبل از تولد از اثرات گاز موستارد آسیب دیده بودند. یک زن باردار ۷ ماهه، ۵ روز بعد از تهاجم وحشیانه شیمیایى عراق همراه با نوزادش شهید شد. زن باردار دیگرى چند روز پس از تهاجم شیمیایى رژیم عراق وضع حمل نمود که در همان روز نوزاد و ۱۲ روز بعد مادر به علت عفونت و تحریکات عفونى در حالى که در بخش آى سى یو تحت مراقبت بودند شهید شدند. در نیمه دوم سال ۶۶ به خاطر تداوم عملیات نیروهاى خودى در شمال عراق استفاده از سلاح شیمیایى ادامه یافت که اوج آن در عملیات والفجر ۱۰(اسفندماه ۶۶) در شهر حلبچه بود. استقبال بى سابقه مردم شهر حلبچه از ورود نیروهاى ایرانى، رژیم بعثى را آن چنان عصبانى ساخت که تصمیم به قتل عام سراسرى شهر با استفاده از گاز سیانور گرفت. نویسنده کتاب سوداگرى مرگ درباره این بمباران مى نویسد: بعد از بمباران، گزارشگران با صحنه هایى روبه رو شدند که مو بر اندامشان راست شد. نه سربازى در تیررس نگاه بود و نه اثرى از آن همه بمباران به چشم مى خورد. خیابان هاى شهر هفتادهزار نفرى حلبچه پر از اجساد مردم بود. زن و مرد و کودک و سالخورده در هنگام فرار از فاجعه، از پاى در آمده بودند و نقش خیابان هاى شهر شده بودند. در این بمباران پنج هزار نفر به شهادت رسیدند و هفت هزار نفر مادام العمر معیوب و فلج شدند. در سال ۶۷ نیز حملات شیمیایى عراق ادامه یافت که از جمله حمله گسترده شیمیایى عراق براى تصرف فاو بود، همچنین در ۱۷ و۱۸ مه ۱۹۸۸(۲۷ و ۲۸ اردیبهشت ۶۷) ایران اعلام کرد که عراق علیه چند دهکده در منطقه غرب و جنوب ایران از این سلاح استفاده کرده است. در۱۶ ژوئن (۲۶ خرداد۶۷) نیز مجددا ایران خبر استفاده عراق از سلاحهاى شیمیایى را داد. کارشناسان سازمان ملل در بازدید محل مورد اصابت ضمن تایید، استفاده ازگاز خردل و عناصر غالب استیدکولین استرلیسن را عنوان کردند. در ۳ اوت۱۹۸۸(۱۲مرداد ۶۷) نیز ایران اعلام کرد که منطقه شیخ عثمان (مجاورشهر اشنویه) توسط عراق بمباران شده است. کارشناسان سازمان ملل ضمن تایید حمله، از گاز خردل به عنوان عامل مورد استفاده علیه نظامیان و غیر نظامیان نام بردند و آن را حمله به وجدان بشرى دانستند. به این ترتیب به کارگیرى سلاح شیمیایى تا پایان جنگ ادامه یافت و به عنوان سلاحى استراتژیک در جنگ ایران و عراق همیشه مد نظر و مورد استفاده حکام عراقى بود. یحیى فوزى ویژه نامه سروقامتان روزنامه جوان |
کشورهاى عربى خلیج فارس در شش ماه اول جنگ علیه ایران به دولت عراق حدود ۲۰ میلیارد دلار وام بدون بهره دادند. معاون وزیر دارایى سابق صدام در سال ۱۹۸۰ مى نویسد: ما توانستیم در طى یک روز در سپتامبر ۱۹۸۰ از عربستان، امارات، کویت و قطر ۵/۵ میلیارد دلار وام بدون بهره بگیریم. امیر امارات نیز یک میلیارد دلار به عنوان هدیه تقدیم کرد. «حنارزوقى الصایغ» معاون وزیر دارایى در دوران صدام در ادامه مى گوید: ما در اواخر ماه اکتبر سال ۱۹۸۰ یعنى دو ماه بعد از آغاز جنگ علیه ایران در هیاتى به ریاست وزیر دارایى «ثامر الشیخلى» ماموریت داشتیم که طى یک روز مبلغ شش و نیم میلیارد دلار وام بدون بهره جمع آورى نماییم. الصایغ در ادامه مى گوید: آن روز به فرودگاه نظامى «الولید» (در نزدیکى مرز اردن) رفتیم و با یک هواپیماى نظامى به مقصد اول خودمان یعنى جده عربستان حرکت نمودیم. بعد از استقبال مسوولان عربستانى به هتل «الحمراء» رفته و از آنجا به دفتر «شیخ محمد ابوخلیل» وزیر دارایى عربستان رفته و با او ملاقات کردیم. همه چیز آماده بود، آن وزیر با ما یک قرارداد وام بدون بهره سه میلیارد دلارى را فورا امضا کرد. وى مى افزاید: سپس از عربستان به سمت امارات پرواز کردیم، در ابوظبى شیخ «سرور» از ما استقبال نمود و گفت شیخ زاید فرمودند که سلام مرا به صدام حسین برسانید و بگویید که هر قطره خون سربازان عراقى که ریخته مى شود براى من میلیاردها دلار ارزش دارد. براى همین من مبلغ یک میلیارد دلار را به عنوان هدیه به صدام حسین تقدیم مى کنم. ما هم بدون امضاى هیچ قراردادى با آن یک میلیاردى که به حساب بانک مرکزى عراق حواله شده بود از امارات پرواز کردیم. بعد از آن به دوحه قطر رسیدیم و قرارداد اعطاى وام یک و نیم میلیارد دلارى را امضا نموده و به کویت حرکت کردیم. در کویت با برخورد عجیبى روبه رو شدیم، چرا که شیخ «جابر الاحمد الصباح» امیر کویت به وزیر دارایى ما گفت: ممکن است قرارداد این وام دو میلیارد دلارى به جاى این که بین دو کشور امضا گردد بین دو بانک مرکزى دو کشور امضا شود، وزیر داریى ما مى دانست که چنین امرى بعدها ما را به دردسر خواهد انداخت براى همین اصرار کرد که بین دو دولت باشد و بالاخره شیخ جابر دستور داد که بین دو کشور امضا گردد. معاون وزیر دارایى سابق مى افزاید: ما در سفر یک روزه اى که به چهار کشور داشتیم ۵/۵ میلیارد دلار وام بدون بهره و یک میلیارد دلار هدیه به دست آوردیم. وى مى گوید: این سفرها در شش ماه اول جنگ سه بار تکرار شد و ما توانستیم در این سه سفر مبلغ ۵/۱۹ میلیارد دلار وام بدون بهره جمع کنیم که به شرح زیر است: عربستان سعودى: ۹ میلیارد دلار کویت: ۶ میلیارد دلار امارات: ۳ میلیارد دلار قطر: ۵/۱ میلیارد دلار وى در ادامه مى گوید: در بهار سال ۱۹۸۲ شیخ راشد بن عبدالله وزیر امور خارجه امارات با یک هواپیماى اختصاصى وارد بغداد شد. من هم به همراه وزیر دارایى به استقبال او رفتم. او به ما ابلاغ کرد که دولت امارات مبلغ سه میلیارد دلار وام بدون بهره تقدیم عراق خواهد کرد که با هدیه یک میلیاردى شیخ زاید شد چهار میلیارد دلار. «الصایغ» مى افزاید: عربستان سعودى با وجود اعطاى وام، حمایت مالى از ما را برنداشت به طورى که هرگاه بانک مرکزى عراق دلار نداشت وزیر دارایى با شیخ «محمد ابوالخیل» وزیر دارایى عربستان تماس مى گرفت و او فورا مبلغى که معمولا بین ۴۰۰ الى ۶۰۰ میلیون دلار بود به بانک مرکزى عراق حواله مى کرد. در نتیجه بعدها معلوم شد که عربستان مبلغ ۱۱ میلیارد دلار به عراق وام بدون بهره اعطا کرده است. در کل کشورهاى عربى چیزى حدود ۵۵ میلیارد دلار به عراق کمک مالى کردند که کشورهاى عربى خلیج فارس اکثر این وام ها را از آغاز جنگ صدام علیه ایران در سال ۱۹۸۰ تا ۱۹۸۸ به عراق به عنوان پشتیبانى و حمایت به صورت وام بدون بهره یا هدیه تقدیم کردند. ویژه نامه سروقامتان روزنامه جوان |
بررسى آمارى کمک هاى غرب به عراق در طول جنگ تحمیلى علیه ایران، نشان از حمایت آشکار سیاسى و تسلیحاتى و همپیمانى امریکا و غرب با صدام دارد.
تنها در یک حمله شیمیایی عراق بیش از 500 نفر مجروح بر جای ماند
دشمن بعثی در سالهای دفاع مقدس بارها از سلاح شیمیایی به طور وسیع در مقابل رزمندگان اسلام و در راستای سرپوش گذاشتن بر ناتوانی خود در برابر آنها، استفاده کرد، مقاله حاضر گزارش بهداری کل سپاه در خصوص پدافند شیمیایی ـ میکروبی در عملیات بدر و تاریخچه مختصر از استفاده دشمن از این سلاح در جنگ اشاره دارد.
نحوه دستیابی به سلاح:
از حدود سال ١٣٥٥، رژیم عراق با جمعآوری برخی از استادان دانشگاه و صرف بودجه لازم به جمعآوری اطلاعات درباره سلاح شیمیایی ـ میکروبی و رادیواکتیو پرداخت و در هر سه زمینه موفقیت هایی را بدست آورد. مسلماً تأمین سلاح شیمیایی عراق تا حد زیادی به خارج وابسته است اما نمیتوان این را انکار کرد که این کشور از توانایی تولید بسیاری از انواع این سلاحها که پیچیدگی خاصی ندارند برخوردار است. چند سال پیش برخی از مجاهدین عراقی نقل کردند که نیروهای عراقی از طریق کویت شبانه، محمولههای سلاح شیمیایی را تحویل میگیرند محمولههایی که در میان آنها ماسکهای ضدگاز نیز دیده میشود.
هر چند توسل عراق به سلاح شیمیایی به طور محدود از زمان آزادسازی خرمشهر بوده است اما میتوان کاربرد گسترده آن را پس پیروزیهای بزرگ ایران و شکست نیروهای عراقی به ترتیب در عملیاتهای والفجر٢، والفجر٤، خیبر و بدر دانست.
در عملیات والفجر٢، عراق در دو مرحله در بمبارانهای هوایی خود در اطراف پادگان حاج عمران از گاز خردل استفاده کرد که در نتیجه آن حدود ١٠٠ نفر به شدت مجروح شدند. افرادی را که ما در تهران معاینه کردیم همگی بهبود یافتند. در عملیات والفجر٣، عراق از گاز شیمیایی استفاده نکرد و بر عکس در عملیات والفجر٤، به طور وسیعی مجدداً گاز خردل را علیه نیروهای ما به کار برد که بدین ترتیب، حدود بیست تن شهید شدند. عراق هم زمان با این عملیات در بسیاری از شهرها و روستاها نیز از گلولههای توپ و بمبهای شیمیایی استفاده و تعدادی از مردم غیر نظامی را شهید و مجروح کرد.
در عملیات خیبر نیز، همانند عملیاتهای گذشته چند روز پس از تصرف جزیره و پیشروی نیروها بمبارانهای وسیع شیمیایی آغاز شد این بمبارانها نخست در منطقه پشتیبانی (شط علی) صورت گرفت و سپس به تدریج تمام جزیره را در بر گرفت. این در حالی بود که توپخانه شیمیایی دشمن نیز به شدت کار میکرد برای نمونه تنها در یکی از این روزها بیش از صد بمب خردل پرتاب شد که هر یک از آنها حاوی بیش از چهل لیتر مایع خردل بود که پس از انفجار، بخار میشد و چند کیلومتر را آلوده میکرد.
از تاریخ 7/١٢/62 تا 27/١٢/62عراق همچنان گاز خردل را علیه نیروهای ما به کار میگرفت. در ٢ اسفند ماه سال ١٣٦٢ رژیم بغداد برای نخستین بار در تاریخ جنگهای دنیا از گاز اعصاب استفاده کرد.
این گاز در جنگ اول جهانی هنوز کشف نشده بود و در جنگ دوم نیز آلمانها پس از تهیه این گاز از به کار گیری آن خودداری کردند، در مجموع عراق سه حمله هوایی برای به کارگیری عامل اعصاب در روزهای ٢٧ و ٣٠ اسفند ماه سال ١٣٦٢ در منطقه جفیر، پاسگاه شهید برزگر و جزیره انجام داد. دستاورد استفاده از این عامل برای عراق بسیار عالی بود زیرا از آغاز عملیات تا آن تاریخ با آن همه بمب و گلوله توپ حاوی عامل خردل کلاً ما در حدود ١٥٠٠ نفر مجروح داشتیم در حالی که با مصرف مقداری کمی از گاز اعصاب حدود ٨٥٠ نفر از رزمندگان مجروح شدند. به هر حال عراق تا آغاز عملیات بدر دیگر از گاز اعصاب استفاده نکرد اما مصرف گاز خردل را همچنان ادامه داد. در تاریخ ٢١ فروردین ماه سال ١٣٦٣ عراق شاید برای نخستین بار استفاده از گازهای خفه کننده (احتمالاً از نوع کلر پیکرین) را با بهرهگیری از بمبهای قابل پرتاب از هواپیما آغاز کرد؛ حملهای که بیش از پانصد نفر را مجروح کرد.
در کل در عملیات خیبر در اثر حملات شیمیایی بیش از ٣٥٠٠ تن مجروح و ٧٠ تن شهید داشتیم. این در حالی بود که تعداد زیادی بمب و گلوله عمل نکرده به دست ما افتاد که ایراد آنها نقص در فیوز بود.
در عملیات بدر، دشمن از همان ابتدای عملیات بمبها و گلولههای توپ حاوی مواد شیمیایی، به ویژه گاز اعصاب را د سطح گستردهتر نسبت به عملیات خیبر به کاربرد چرا که در عملیات پیشین نتیجه خوبی گرفته بود. در واقع این بار عراق برخی از گازها را با بهرهگیری از هواپیما به صورت سمپاشی از ارتفاع بالا روی جزیره پخش میکرد. باید یادآور شد که در این عملیات گاز خردل به طور بسیار محدودی به کار گرفت شد. نکته در خور توجه دیگر در مورد این عملیات آنکه دشمن برای نخستین بار در جنگ با ما و نیز برای سومین بار در طول جنگهای دنیا (دو بار نخست در جنگ جهانی اول بوده است) از مشتقات سیانور استفاده کرد. همچنین، عامل دیگری که به مقدار زیاد در عملیات بدر به کار رفت، یک عامل خارشزا بود که تکنیکهای ما نیز توانایی مقابله با آن را نداشتند. تنها عوارض این گاز خارش و قرمز شدن پوست بود.
بعد از این چهار نوع گاز که اشاره شد، دشمن از یک نوع گاز دیگر استفاده کرد که هیچ یک از نشانههای بالینی آن با گازهای قبلی مطابقت نداشت و ظرف ٢٤ ساعت نخست دو تن از رزمندگان را شهید کرد. البته این گاز بسیار محدود به کار گرفته شد. همچنین دشمن در همان روز نخست عملیات بدر، به مقدار زیاد از بمبهای فسفری استفاده کرد و با انجام چند حمله با گاز اعصاب و سیانور توانست حدود دو هزار نفر از نیروهای ما را به پشت جبهه تخلیه کند، گاز سیانور در مدت دو دقیقه برخی از رزمندگان را شهید کرد.
بهداری سپاه درفاصله عملیات خیبر تا بدر، به مطالعه پرداخت و روشهای نوین درمان مجروحان را بررسی کرد و نتیجه گرفت که باید درمان مجروحان شیمیایی و میکروبی از همان اورژانسهای خط مقدم آغاز شود از این رو تعدادی از پزشکیاران آموزش دیده را در اورژانسها، بیمارستانهای صحرایی و مرکز درمانی حمید مستقر کرد که خوشبختانه با یاری امام زمان (عج) درمان مجروحان را به خوبی انجام دادند و تقریباً میتوان گفت تمامی مجروحان (حتی با حال اغما یا وقفه تنفسی) در صورت رسیدن به اورژانسها، بهبود مییافتند.
علت مرگ بیشتر شهیدان ما در عملیات بدر به علت آلوده شدن به گاز سیانور بود که حتی فرصت ماسکگذاری را به رزمندگان نداد. در این عملیات جمعاٌ حدود بیست تا سی تن شهید شیمیایی داشتیم که حدوداً پنج مورد مربوط به گاز اعصاب ٢ مورد یک عامل مشکوک و دیگران به گاز سیانور مربوط بوده است. البته تا این تاریخ نیز در اثر آلودگی با گاز خردل در حدود پنج نفر دیگر به شهادت رسیدهاند.
تنها در تاریخ2٣/١٢/63 تا 25/١٢/63 که بیشترین حملات شیمیایی صورت گرفت، حدوداً ١٥٠٠ مجروح شیمیایی گاز اعصاب و سیانور به پشت جبهه تخلیه شدند که ٨٠٠ نفر مجروح بدحال در بین آنان وجود داشت، از این میان، ٢٥٠ نفر در حالت اغمای کامل بودند که برخی، حتی نفسشان نیز قطع شده بود و کف از دهانشان خارج میشد. با وجود این، از گروه مزبور هیچ کس شهید نشد و همگی با هوشیاری کامل و حال عمومی تقریباً خوب مرخص شدند.
در درمان تعدادی از مجروحان (حدوداً ١٠٠ ـ ١٥٠ نفر) که با گاز خردل آلوده شده بودند، از روشهای جدیدی استفاده شد که بسیار مؤثر بودند.
کل مجروحان بدحال در عملیات خیبر ـ که طی آن عراق بیش از یک ماه از سلاحهای شیمیایی استفاده کرد ـ حدود هزار نفر بود، در حالی که در عملیات بدر پس از درمان اولیه تعداد آن بیش از بیست تا سی مورد نبود. بررسی اجمالی پروندههای موجود در بیمارستانهای تهران نشان میدهد که بیشتر مجروحان شیمیایی عملیات بدر مرخص شده یا از حال عمومی خوبی برخوردارند. با بررسی سادهای متوجه میشویم که دشمن در استراتژی خود در استفاده از سلاحهای شیمیایی به تدریج، تغییراتی داده و پیشرفتهایی را بدست آورده است. در ضمن، باید یادآور شد برخلاف عملیات خیبر که تعدادی بمب عمل نکرده در اختیار ما قرار گرفت در عملیات بدر، تمامی گلولهها و بمبهای شیمیایی دشمن عمل کرد و حتی یک مورد گلوله عمل نکرده بر جای نماند.
ضعفهای پدافند شیمیایی:
١)- ماسک باید همیشه به همراه رزمندگان باشد و آن را به کمر خود ببندند. بررسی حدود ١٧ تن شهید ناشی از گاز سیانور نشان میدهد که آنها در کنار سنگر خود ایستاده بودند و در مدت دو دقیقهای که گاز پخش شد، حتی فرصت نکردند از داخل سنگر ماسکهای خود را بردارند و از آنها استفاده کنند.
٢)-در بررسی واحدها مشاهده شد که حتی پس از آغاز عملیات در جزیره هم از ماسک یا قوطی امداد استفاده نشده بود.
٣)-ریش بلند برخی از برادران، به ویژه پیرمردها باعث شده بود که به رغم استفاده از ماسک، گاز شیمیایی به ویژه اعصاب و سیانور به داخل ماسک نفوذ کند و آنها را در وضعیت وخیمی قرار دهد.
٤)- هیچ یک از برادران مجروح از پودر رفع آلودگی استفاده نکرده بودند. به رغم آنکه استفاده از این پودر اثر قاطعی در از بین بردن گازهای سمی در سطح پوست دارد، به ویژه اینکه مانع از آن میشود که پوست تاول بزند.
٥)-در یکی از موارد که فرمانده یکی از واحدها کاملاً توجیه بود و خودش از طریق بیسیم سریعاً به نیروها دستور استفاده از ماسک را داد، هیچ زائده مهمی پیش نیامده بود.
٦)-در چند مورد، دشمن شبانه از توپ حاوی گاز شیمیایی (خردل) در جزیره استفاده کرد و برادران متوجه نشده و تا صبح در منطقه آلوده استراحت کرده بودند. همچنین، برخی از برادران در منطقه، نخست از ماسک استفاده میکردند اما از آنجا که تمرین کافی نداشتند، پس از حدود نیم ساعت ماسک را بر میداشتند و به فعالیت خود ادامه میدادند. بدین ترتیب، بیشتر مجروحان بدحال ما به همین حوادث مربوط بودند.
دورنمای آینده:
به منظر میرسد قدمهای بعدی دشمن افزون بر سیانور و اعصاب عوامل میکروبی زیر باشد:
١)- سموم میکروبی مانند آنتروتوکسین استافیلوکوک، اسهال و استفراغ شدید، سم بوتیلیسم (که به سرعت باعث مرگ میشود؛
٢)-استفاده مستقیم از خود میکروب ها.
ما باید تمامی موارد گذشته را با دید علمی و محققانهای بررسی، نارساییها را اصلاح و از این تجربهها در قبال حملات دشمن استفاده کنیم.
منبع : خبرگزاری ایسنا