معرفی وبلاگ
شهداودفاع مقدس ره آوردی بودکه موجب شد به پاس حق شناسی ازخون شهدا،ورزمندگان هشت سال دفاع مقدس ملت مقاوم ایران اسلامی همچون کوهی استوارباقی بمانند وبه پیروزی های بسیارنائل آینددراین وبلاگ پیرامون این شگفتیهای به دست آمده به بررسی وتحلیل پرداخته می شودامیداست موجب رضایت حق قرارگیردانشااتته
دسته
آرشیو
آمار وبلاگ
تعداد بازدید : 504452
تعداد نوشته ها : 472
تعداد نظرات : 4
Rss
طراح قالب
موسسه تبیان

بسم الله الرّحمن الرّحیم
با درود و سلام به پیشگاه امام زمان و نایب بر حقش امام امت و درود و سلام به روح مطهر شهدا مخصوصاً شهدای جنگ و با سلام به خانواده های شهدا ، مفقودین ، اسرا ، و درود و سلام به پیشگاه امت مسلمان ایران به ویژه تبریز .

در رابطه با تاریخچه جنگ حدوداً چهار سال قبل در شهریور 1359 حدود دو سال از عمر جوان انقلاب اسلامی می گذشت . ابرقدرتهای جنایتکار دنیا به این نتیجه رسیدند که تمام توطئه های داخلی بی نتیجه بود و با به بن بست کشاندن انقلاب و به سقوط کشیدن آن خواستند یک عمل نظامی انجام بدهند تا از نظر خودشان کاری کرده باشند و انقلاب را به مرحله سقوط بکشانند .صدام جنایتکار دارای خصوصیات پلیدی بود و برای این کار مناسب و خیال می کرد بعد از شاه از کشورهای دارا است، دست به این اقدام زد . در شهریور 59 صدام با 12 لشگر پیاده و زرهی حمله اش را از قصر شیرین تا جزایر فاو آغاز کرد و با تمام قدرت و پشتیبانی ابرقدرتها و تبلیغاتی که او را حق جلوه می داد و ابرقدرتها چه فکری و چه مالی به او کمک می کردند تا به ایران حمله کنند البته مقاومتها حماسه آفرین و یادآور جانبازی های صدر اسلام بود توسط مردم مسلمان و دلیر که جلوی این تجاوز را می گرفتند . آن حماسه هایی که در خرمشهر بود جوان 12 ساله ای که نارنجک را به خود بست و زیر تانک رفت و خودش شهید شد و تانک را از بین برد . امام امت این جوان را برای خود رهبر قرار داد حماسه های زیادی اتفاق افتاد و باعث شد رژیم بعثی مقداری از قوای خود را از دست بدهد و به اهدافی که می خواست سریع برسد، نشود . اهدافشان این بود، قسمتی از خوزستان که پالایشگاه نفت ایران را و چند بندر مهم ایران را تصرف کند هم از نظر سیاسی و هم از نظر اقتصادی فشار عمده ای وارد کند و یک منطقه به نظر خودش آزاد شده و توطئه هایی را از آنجا علیه انقلاب انجام دهند . کردستان را هم از نظر دمکراتها و گروهک های مفسد می خواستند به سقوط بکشانند . غافل از این که این انقلاب از پشتیبانی خداوند متعال برخوردار است . و تمام توطئه ها که قبلاً پیش بینی کرده بودند که همه نقش برآب شد ما در موقعیتی موفق قرار گرفتیم .

سئوال : با توجه به ایثارگریها و رشادتهای ملت مسلمان بفرمایید این جنگ در چه حالی و چه موقعیتی است و آینده این جنگ به کجا می کشد ؟

جواب : برای تجاوز رژیم صدام حدود یک سال بعد از عملیات و برکناری بنی صدر و باند او اتحاد و وحدت بین نیروها و ارتش و سپاه و بسیج و تمام اقشار و به یومن وجود امام و زحمات ایشان ایجاد شد و بعد از یک سال تجاوز و حملات نیروهای بعثی شروع شد و به علت ضعف هایی که در دشمن وجود داشت و با تمام قوا وارد ایران شد با لطف الهی توانستیم با ضربات محکمی همچون عملیات شکستن حصر آبادان ، طریق القدس ، فتح المبین ، بیت المقدس ، رمضان و عملیات کربلا ، عملیات رمضان منجر به شکست دشمن ، گرفتن اسیر زیاد و خسارات بسیار وارد شد . به جایی رسیدند که فهمیدند نباید مقاومت کنند . بعد از عملیات بیت المقدس بود که فرار را بر قرار ترجیح دادند و عقب نشینی تاکتیکی . تمام ابرقدرتها پشتیبان دشمن بودند و ظاهراً دشمن صدام است همانطور که امام فرمودند چرا ما خود را گول بزنیم این جنگ ، جنگ با کفار است و جمهوری اسلامی با امکانات کم و تعداد کم ولی در مقابل جمعیت زیاد کفار اتکا به نیروی الهی و قدرت الهی هستیم . جبهه کفر در ظاهر صدام به تجهیزات مدرن و ابرقدرتها هم پشتیبان آن بنابراین جنگی که در حال حاضر بعد از شکستی که عراق پیدا کرد حال جنگ ابرقدرتها با جمهوری اسلامی است و مکرر امریکا و روسیه شوروی اعلام کردند که سقوط رژیم صدام برای ما قابل قبول نیست . برای ما سخت است در منطقه جمهوری اسلامی پیروز شود بنابراین مشخص است که ما در مرحله ای از جنگ قرار گرفته ایم که ابرقدرتها با اسلام در جنگ هستند که مشکل است اعتقاد و ایمان و پایداری و مقاومت نیاز دارد . تا جنگ را پیش ببریم و این صحبت ده روز پیش امام است و وضع حاضر جنگ ، جنگ جمهوری اسلامی و ابرقدرتهاست . بنابراین تاکتیکها و ادوات جنگی و امکانات و زمان . حال سال چهارم است انشاالله به زودی پیروزی با ماست و خطی که امام برای ما روشن کرده اند خط ایستادگی و مقاومت و مدت جنگ بیست سال . انشاءالله آمادگی در همه ما باشد و ثابت قدم باشیم تا پیروزی نهایی .

سئوال : با توجه به این که جمعه را قرار داده ایم برای لبیک یا خمینی نقش مردم در جنگ چیست و در آینده چیست تا پیروزی نهایی ؟

امام فرمودند این انقلاب را مردم انجام داده اند مردم در صحنه با اتکا به خداوند رژیم شاه را ساقط کردند و در رابطه با رژیم شاه امریکا در دو قسمت مداخله داشت . مردم باید در صحنه باشند و صحنه گردان انقلاب باشند . تمام سختیها و مشکلات را تحمل کنند و به قول امام هیچ گله ای نداریم با اعتقاد و یقین به این که این انقلاب الهی است در وصف انقلاب هم صحبتها زیاد است یکی از صحبتهای انقلاب جنگ است تا حالا صحنه گردان جنگ مردم بودند با نیروی مختلفی که برای جنگ آمده اند و ایثارگری و جانفشانی، تمام این مشخص کننده حضور آنهاست چه با جان چه با درایت خود که باید پشتیبان این جنگ باشیم که دیدیم آن پیرزنهای مهربان .چه انقلاب چه جنگ پیش نمی رود مگر با پشتیبانی و حضور مردم در صحنه و از این به بعد هم مردم باید صحنه گردان اصلی باشند حضورشان فعال و تمام مشکلات که هست باید تحمل خود را بیشتر کنیم تا این که بتوانیم جنگ را پیش ببریم مگر با حضور مردم . بلندگوهایی که برای جبهه کار می کنند و مردم را دعوت به حضور در جبهه و پشتیبانی می کنند باید انجام وظیفه کنند. چه از مساجد که اعلام می شود که جوانان به جبهه بیایند مانند همان منادیان اوایل اسلام است که پیامبر فرستادند تا در مساجد و محله ها ندا دهند برای حضور در جبهه ها .

این جنگ در ادامه جنگ پیامبر است بنابراین تا شنیدن ندای امام توسط فرماندهان نظام واجب و ضروری است تا موقع نیاز جبهه به منطقه برویم هر کسی که توان دارد ، رئیس ، روحانی ، کارگر ……… لبیک یا خمینی همان لبیک به پیامبر است و همان لبیکی که در زمان پیامبر می گفتند و هر کاری داشتند زمین می گذاشتند و خود را به پیامبر می رساندند و این بلندگوها به منزله همان ندادهندگان زمان پیامبر است حال مردم و امت لبیک گویان خالص هستند که آن زمان هم بود . مردم باید با تمام مشکلات که این مشکلات فرعی است و مشکل اصلی به فرموده امام جنگ است را کنار بگذاریم یعنی مشکلات فرعی فدای مشکلات اصلی شود به اندازه ای مردم در جبهه ها شرکت کنند که لازم و ضروری است . با تمام مشکلات بتوانند نیرو به جبهه ها بدهند . با حضور مداوم و مستحکم خود بتوانیم با عملیات پی در پی ضربات محکمی به پیکر پوسیده صدام بزنیم . جنگ با صدام مقداری پیچیده شد و از آن حالت سادگی بیرون آمده چرا چون ابرقدرتها با سیاستهای کارشناسانه و ادوات جنگی خود در مقابل اسلام صف آرایی کرده اند پس چون جنگ پیچیده شد ما هم باید پیچیده جنگ کنیم مثل قبل نیست که جمعی جمع می شدیم و پیش می رفتیم شاید الان گروهی بیایند و جنگی یا عملیاتی هم نشود . وقتی فرماندهان اعلام کردند ما فوراً در جبهه ها حضور به هم برسانیم که انشاءالله با شرکت فعالانه و اطمینان به مسئولین و لبیک واقعی به امام و حضور مستمر ما این جنگ را به اتمام برسانیم . انشاءالله .

سئوال : صحبت شیرین است ولی به خاطر کمبود وقت شما به عنوان فرمانده لشگر 31 عاشورا در آخرین صحبتهای خود چه پیامی برای رزمندگان و ملت و امت اسلام دارید بیان کنید ؟

پاسخ : اول که انشاءالله همه جوانان آماده باشند تا با ابلاغ عمومی در جبهه ها حضور به هم برسانند . بعضی مسائل در جامعه هست که هم مردم به ما می گویند و خودتان خبر دارید و امام اخیراً صحبتهایی فرموده اند. توطئه هایی در حال انجام است که هم در جبهه ها که مانع پیشروی رزمندگان شوند و هم در داخل جبهه.... اتحاد ما چه کنند ؟ نفاق وارد می کنند تا این مشکلات و توطئه چینی ها و نارضایتی ها باعث شود تا حکومت و دولت و رزمندگان تضعیف شوند و روحیه خسته و کسالت باری را ایجاد نمایند و در بین مردم اشاعه دهند مردم ما باید آگاه باشند به این دسیسه ها . از طرف چه شخص متعهد و چه شخص عادی چه آگاهانه باشد و چه ناآگاهانه باید پرهیز کنیم تا حکومت تضعیف نشود . چه شخص متعهد، چه منافقین. نفاق و ایجاد نفاق به وسیله تبلیغات زیاد به وسیله مردم ناآگاه چه نوع خطر جدی است و پرهیز نکردن خیانت است. اتحاد بین مردم از بین نرود و صحبتهایی که امام اخیراً فرموده اند مردم باید با جان و دل آنها را گوش و انجام دهند . همه باید انجام دهید ما در راهی قرار گرفته ایم که خیلی سخت است به فرموده امام باید به اتمام برسانیم و در نیمه راه قرار نگیریم و تا آخر ادامه دهیم . حفظ وحدت و یکپارچگی مستلزم دوری از نفاق ، تبعیت از امام ،ومهم ترین شناختن دوست و دشمن و کسانی که دلسوز ما نیستند یعنی انقلاب نکردند ، جبهه نیامده اند به سختی نیفتاده اند و خود را خیلی خوب و صحنه گردان نشان می دهند اینان را بشناسیم و بدانیم اینان خیانتکار به ما هستند هرکاری که باعث تضعیف حکومت اسلامی می شود باید پرهیز کنیم چون کارها و عملیات بزرگی در پیش داریم . ما باید به این اهداف برسیم درست است که مشکلات رفاهی هست ولی اینان در نظر ما اصل نیست اگر ما اسلام نداشته باشیم اینها به درد ما نمی خورد . اگرچه بهترین خوراکها و بهترین زندگی ها را داشته باشیم مانند کسی هستیم که دین نداریم……


منبع : aga-mehdi.blogfa.com

سه شنبه شانزدهم 6 1389 9:26 بعد از ظهر

بسم الله الرحمن الرحیم

ان الله اشتری من المومنین انفسهم و اموالهم و عن لهم الجنه یقاتلون فی سبیل الله فیقتلون و یقتلون وعداً علیه …

 

خداوند مال و جان مومنین را در ازاء بهشت خریداری می کند آنهایی که در راه خدا جهاد می کنند. دشمنان دین را می کشند و خودشان در راه دین … که در تورات و انجیل خداوند از آنها یاد کرده است . و کی از خداوند به عهدش باوفاتر است ای اهل ایمان به همدیگر بشارت بدهید که در این معامله با خدا در حقیقت باعث سعادت و فیض می باشد. من در اول صحبتم در این مجلس بزرگوار و خانواده شهدا و برادران عزیز که در حضور بزرگان تبریز حاضر شدم و صحبت می کنم، شاید بتوانم چند کلمه ای در موردراه شهدا صحبت کنم و از عظمت بزرگی و والایی این شهدا صحبت کنم و شاید این کلمات و جملات از نظر جامعه خوب باشد مجدداً به دلیل این که نتوانم اصل مطلب را برسانم عذر می خواهم . مطالبم به دوقسمت خدمتتان عرض می کنم . یکی در مورد جنگ و ثمرات جنگ و دومی عملیات والفجر چهارو جوانان شما دراین عملیات و عملیات قبل چه کارهایی انجام داده اند . رسالت مسلمین همان رسالت انبیا است که ائمه اطهار که این همان مبلغ دین خدا است و پرچم اسلام برافراشته نگاه داشتند و کمر همت بستند برای جهاد و مبارزه در مقابل تمام آفاتی که متوجه ضایع کردن دین خداست . خداوند متعال پیامبرانش را بخصوص پیامبر اکرم حضرت محمد (ص) … آیه قرآن … بعد از ائمه اطهار و سلسله ولایت که این رسالت را مشخص کنند و زندگی شریف آنها مبین این رسالت کامل است مشخص کرده است . جنگها و مبارزه ها و سختیهایی که کشیده اند تمام اینها که شما واقف هستید و نیاز به توضیح نیست . بنابراین مبارزه مردان ما و حفظ اسلام و پرچم لا اله الا الله یک تکلیف لاینفک رسالت هر مسلمان است . در این وضعیت کنونی ابعاد مختلف مثل بعد عقیدتی و سیاسی و اقتصادی و بعد نظامی حفظ پرچم لا اله الا الله است و جنگهای پیامبر اکرم و حضرت علی و نوع زندگی ایشان و عمرشان مشخص شده مبارزه برای نگهداری پرچم اسلام ، مبارزه در بعد نظامی که جنگ باشد .

در قرآن کریم این وظایف آمده است اما در مورد انقلابمان اکتفا می کنیم به زندگی امام و خیلی روشن خط مبارزه را نشان داده است . بیان کردن بعدنظامی چیست و تکلیف ما چیست .
این برادر در زمان شدت عملیات مأموریت داشت که برود و برادرانی که در کنارش بودند تعریف می کردند که زیر آتش شدید دشمن که نیروهای رزمنده درگیر بودند او باید یک خاکریزی را می زد شب ساعت دو یا سه بود، یک جراحتی برداشته بود. خون ازش می رود، برادری دیگر به آن می رسد و به او می گوید سعید تو زخمی شده ای برو عقب و من کار تو را ادامه میدهم. می گوید نه مأموریتی که برای من مشخص کرده اند، تا نفس من می آید باید بایستم و این مأموریت را انجام دهم . باباجان از تو خون می رود الان ضعف می کنی و برایت اتفاقی می افتد ولی او قبول نمی کند او ایستاده مجدداً بعد از یک ساعت با ترکش دوم شهید می شود. ببینید این چگونه انسانی است مقاومت شجاعت و شهامت او . اینها جاهایی می روند و کار می کنند که اگر شما توانستید انگشتتان را روی آتش بگیرید و شاهد باشید که شروع به سوختن می کند . حالا جوانان شما این مراحل را گذرانده اند به جایی می روند خودشان را می اندازند که انبوه آتش دشمن است یعنی اگر به عقل واگذار کنیم عقل می گه اینجا مرگ حتمی است ولی این می گوید دستوری که به من داده اند، مأموریتی که به من داده اند، آتش در مقابلش هیچ است و خدا آتش را هیچ می کند و می رود و کارش را انجام می دهد. این جماعت این گونه هستند بدانید که ایمان ، شجاعت و شهامت خدمت به اسلامش به چه شکل است. شاپور برزگر یک دست داشت. ببینید حضرت ابوالفضل چه چیزهایی برایتان تربیت کرده است و جوانان شما چه هستند.من به فرمانده تیپ او گفتم بابا جان این را نگذار که برود آخر با یک دست که نمی تواند بجنگد. توی بی سیم به من گفت که بیا ببین این چه جوری داره جنگ می کند. می گفت مگر حضرت ابوالفضل با یک دست جنگ نکرد. چه شهامت و چه شجاعتی از خود نشان داد با یک دست می جنگید .اسم اینها را ننویسیم و به اینها افتخار نکنیم . برادر اسد قربانی ما ، امام حسینی که سرور شهداست و برای اسلام شهید داده است .برای ما یاد کردن از اصحاب امام حسین افتخار است . نام شهدا را نوشتن برای ما افتخار است . اگر در کتابها بنویسیم و بگوییم اینها چگونه انسانهایی بودند. فخر کنند خانواده شهدا و بدانند امت اسلام چه کسانی را تربیت کرده اند. این برادر اسد قربانی که یک پایش معیوب بود و ناقص بود و با سختی راه می رفت. ولی وقتی که مأموریت در راه اسلام برایش تعیین می شد گویی پرواز می کرد و پایش در حرکتش هیچ تأثیری نداشت. سخت ترین مأموریت را انجام می داد فرمانده گروهان ویژه شهادت بود.یعنی در مأموریتهایی که می گفتیم می روی و شهید می شوی و برای اسلام مهم بود او فرمانده چنین عملیاتی بود و اگر آدم عادی بود باید در خانه می ماند و استراحت می کرد .

سالار الهیاری فرمانده گروهان حضرت ابوالفضل (ع). این فرمانده گروهان یک چشم داشت یک چشمش را در عملیات قبلی از دست داده بود ولی یک شیری بود به جان تیپ 605 افتاده بود. اگرچه شهید داده بود و خود نیز شهید شد. در سه متری یا چهارمتری دشمن راه می رفت و مقاومت میکرد . او دوازده ساعت در محاصره ماند و ما هیچ کار نتوانستیم برایش انجام دهیم و می گفت حالم خوبه . نیروهایم هم محکم ایستاده اند. مطمئن باشید و ناراحت نباشید و ما کار خود را انجام می دهیم. آتش دشمن از هر طرف به سوی او بود و او سینه خیز توی آتش می رود و از سنگرها مهمات برای بچه ها می آورد و می گفت مقاومت کنید مانند امام حسین . آن پایگاهی که در دستش بود فردای آن روز رفتیم شهیدان را جمع کرده بود . مجروحان و زخمیان را در گوشه دیگر جمع کرده بود . امکان تخلیه نبود و سنگر محاصره بود . مقاومت می کرد من که نمی دانم مگر انسان این طور می تواند باشد . این همه مقاومت و استقامت و پایداری . برادرش در کنارش شهید شد. من قادر به بیان خصوصیات اینان نیستم . نصف شب شد و بی سیم او قطع شد برایش نگران شدم و گفتم برایش اتفاقی افتاد . ( معاون تیپ بود ) رفته بود جلو تا نیروها سریع کارشان را انجام بدهند من گفتم حتماً شهید شده یااتفاقی برایش افتاده . یک روز داشتم می رفتم به طرف جبهه که یک ماشین ایستاد وگفت جنازه اش پیدا شده گفتم : کو ، پشت ماشین را نشان داد یک جنازه بود پارچه را کنار زدم و دیدم و گفتم این نیست . گفت داخل جعبه است . نگاه کردم و گفتم یا حسین ببین چه سرهایی آماده شد تا در راهت بروند . جوانی که تازه ازدواج کرده بود و تمام زندگانی خود را وقف جبهه کرده بود و خانم خود را برمی داشت همراه خود از این شهر به آن شهر به مأموریتها می برد یک اتاق می گرفت خانم را آنجا می گذاشت و خود به جبهه می رفت . تمام دارایی خود را وقف جنگ و جهاد و جبهه کرده بود . اینها جوانانی هستند که شما تربیت کردید و تقدیم اسلام نمودید به اینها افتخار کنیم. زبان شایعه سازهایی که این صحنه ها را پسند نمی کنند لال شود.ولی مگر ما به این شایعات و حرفها وابسته هستیم .

بله شهدا را خدا آفریده و هیچ کس قادر نیست جلوی او را بگیرد و خدا خودش آنها را خواهد برد. ولی ببینید اینها چه افتخاراتی برای اسلام آفریده اند. چه انسانهایی بودند اینها ،خون حسین بن علی ببینید چه ها درست کرده، اینها شدند الان جوانان ما .

منبع : aga-mehdi.blogfa.com

سه شنبه شانزدهم 6 1389 9:24 بعد از ظهر
اینجا جزایر مجنون است و تو باید مجنون باشی که در چنین جایی حضور داری، آری: در ره منزل لیلی که خطرهاست به جان/ شرط اول قدم آن است که مجنون باشی.
اینجا نزد پل شهید حمید، آب شور قرار دارد. نارنجک را بر میداری تیر بار را، یا هر چیز دیگر و به سوی پل هجوم می‌بری نارنجک را پرتاب می کنی دشمن را به تیربار می‌بندی، و یا تک تیرت را شلیک می‌کنی آنگاه دشمن تو را مورد هدف قرار می‌دهد و تو در آب شور می‌افتی و اینک در میان آب شور قرار داری دوستان نیز تو را می‌بینند.
روی زخم‌ آنها هم نمک پاشیده می‌شود. اما هیچکدام مجال آن را ندارد که پل را رها کنند و تو را نجات دهند. تو هم آن را نمی‌خواهی اینجا آب شور نیست. اینجا بهشت است و تو در میان چشمه‌های بهشتی هستی اینجا رنجی نیست. دردی نیست. اینجا جزایر مجنون است و تو باید مجنون باشی مرتضی را می‌بینی در میان آب شور هستی، اما می‌توانی نظاره کنی مرتضی نارنجک را بر می‌دارد و به سوی پل پرواز می کند، فریاد می‌زند، پرتاب می‌کند. شلیک می‌کند این پل نباید تصرف شود، اگر دشمن به اینجا بیاید.
نگذارید به خاطر خدا نگذارید، و خدا خود نمی‌گذارد که دشمن تا این حد جدی شود اما این دشمن همان است که سر سیدالشهدا را بریده بود. فرق علی را شکافته بود. کودکان را تیر زده بود و این بار قصد داشت مرتضی را بگیرد. امروز مرتضی سبز پوشیده است. شهادت او حتمی است. اگر امروز پا نگیرد، فردا حتما خود را از روی پل به سوی بهشت خواهد رساند. پس امروز هم پل را نگه دارد و فردا از آن بگذر، نیروهای امدادی خواهد آمد. امروز مرتضی سبز پوشیده است، شهادت او حتمی است تمام بدنش خونی است. سرخی خون، سبزی یادگیر را کمرنگ تر کرده است.
اینجا زیر آتش دشمن است اما بچه‌ها مرتضی را می‌بینند و بچه‌هایی را که با جراحت بسیار درون آب شور قرار دارند، دشمن جسارت آن را ندارد که پیش بیاید بایستی به مهدی خبرداد تا نیرو بفرستد و می‌فرستند. مرتضی سبز پوشیده است. شهادت او حتمی است، اگر امروز هم پل را حفظ کند، بایستی فردا روی آن عبور کند و نزد حمید برود.
اینجا جزایر مجنون است و تو باید مجنون باشی. . .
منبع : خبرگزاری فارس
سه شنبه شانزدهم 6 1389 9:23 بعد از ظهر
بسم الله الرحمن الرحیم
این جایی که متصرف شدیم همه اینها فراهم بشود، تمام اینها برای آزمایش ماست و این بنده ای که آماده شده تا آزمایش بدهد و جلو برود کمی سستی و وقفه در شما نباید باشد تا پیروزی نهایی که خدا لطف کند، برسیم.

شرط مهم و اساسی روحیه شهادت طلب و حسین گونه داشته باشیم و این روحیه حسین گونه و شهادت طلب، مانند امام حسین که خودشان تا آخر زمان در جنگ بود ما هم تا آخرین نفس در جبهه ها باشیم .یعنی امام حسین فرزند بزرگ خودش ، خویشان نزدیک ، جوانانش ، فرزند شش ماهه که یکایک هم در جنگ شهید شدند و آن چنان جبهه مسلمین نورانی تر می شد تا زمانی که پروردگار فرمود که اینها بهترین بنده های من بودند و از نظر نمره با بهترین نمره از امتحان بیرون آمدند و به ملائکه خود فرمود . میکائیل ، … این پیروزی را نصیب اینان کنید . آنها هم نشان دادند که لیاقت این پیروزی را داشتند . برادران بزرگوار و عزیزم توجه داشته باشید به این مطلب که شرط اساسی، روحیه جنگیدن پیدا کردن و پذیرا بودن مشکلات و حضور در جبهه با حداقل نیرو در مقابل حداکثر نیروهای عراقی و امکانات به این یقین پیدا کنیم نصر من الله … قدرت ما زمانی بر قدرت کفار زیاد می شود که قدرت الهی با ما همراه شود . این شرط اساسی است که هرکه می گوید کربلا باید مانند سرور کربلا باشد تا این که بتواند پیروز شود. بنده این چیزهایی را که از شهدا و مجروحان دیدم به این نتیجه رسیده ام و پس با خود می گوییم چرا این دژها باز نمی شود. چرا جنگ طولانی می شود …

با وجود شهدا با وجود مجروحان و با وجود این همه ایثار و از خودگذشتگی که در مقابل دشمن تیکه پاره می شوند و به فیض شهادت نائل می شوند، چرا نباید این زمینه نباشد. که با وجود توجه خدا به اعمال ما چرا بعثی ها و کفار و عراقی ها پودر نمی شوند و به هوا بروند. آیا در اراده خدا نیست ؟ مگر ما ایرانی نیستیم، اگر ما اعتقاد نداریم به این نتیجه رسیدم که برای شما برادران می گویم خداوند متعال هرچه پیش می رویم آزمایشهای خدا سخت تر است. چرا برای این که خدا از ما بیست می خواهد چون امتحان نهایی است نه دوازده می خواهد نه سیزده بلکه بیست ، کربلا بیست . برادرهایی که محصل هستند و فرزندان آنها درس می خوانند می دانند هرکه بیست می خواهد، باید درس بخواند، خیلی زحمت بکشد، تا این که به نتیجه برسد . کسی که می گوید کربلا انشاالله قلباً با آمادگی از امتحان بیرون بیاید، تا این که خواست امام امت ، خانواده شهدا ، امت مسلمان ، خودمان ، مستضعفین و مسلمانان دنیا است، سینه جلو دهیم و پیروز شویم . شرط اساسی توجه، توجه، توجه، است . در رابطه با آمادگی معنوی اصل مطلب نماز است که پافشاری می کنم. انشاالله روحانیون محترم مسائل را برای شما بازتر بیان می کنند تا استفاده کنیم و بنده کلی گفتم. توجه به نماز و واجبات حتی به جزئیات آن توجه کردن برای من مهم است از شما انتظاراتی دارم جبهه مقدس است مگر شما در هر شهری که هستید قبرستان شهدا مقدس نیست. مگر ما کربلا را زمین مقدس نمی دانیم. خون هزاران نفر روی زمین ریخته شده است در آن منطقه ای که شما وارد می شوید جای مقدسی است. بنابراین توجه به جزئیات اعمال چطور که به جاهای مقدس می روید به مدت یک ساعت، نیم ساعت و بعد برمی گردید به منازل خود . در جبهه هم به مدت مأموریتمان هستیم؛ پس باید بدانیم اینجاها خالی از توجه امام زمان نیست . این جاها خالی از توجه ارواح شهدا نیست . پس آن واجبات و جزئیات این مسائل را مد نظر بگیریم و این جاها مقدس است، هدف مقدس است و درخواست من از برادران مومن این است که توجه به محل شهادت برادران و محل دفن شهدا داشته باشیم . یکی از زمینه های مهم و اساسی نماز است . پیامبر گرامی تأکید داشتند به نماز سروقت ، امام امت که از جدش، سیدی به او رسیده می فرماید، در رساله اش نگاه کنید بدون عذر به هیچ وجه قابل قبول نیست. هر نماز سر وقت قبول نمی شود . این لحظه های اذان و اول وقت که ائمه نگاه می کنند. پس هر کاری که دارید زمین بگذارید بدوید به سوی نماز جماعت و متصل شوید به صف نمازگزاران و در عمل نشان دهیم فقط برای نماز و درست انجام شدن نماز. خدای نکرده نمازی نباشد که دو ساعت بعد خوانده شود، یا زمان نماز را به کارهای دیگر اختصاص دهیم . این موضوع در این مکان مقدس امکان پذیر نیست . همه ما و برادران با دقت نماز را در اول وقت بخوانیم. جوری باشد در وقت نماز انگار کسی در این منطقه نیست . عبادت و اطاعت از خدا را مهم ترین امر قرار بدهیم. هر کاری که داریم زمین بگذاریم و به فریضه مهم نماز بپردازیم . یکی دیگر حضور در مجالس دعا است. مجالس دعا یعنی این که در یک جا جمع شویم واز خدا بخواهیم، تا این روحیه را به دست آوریم، با گریه و ناله تا به ما کمک کنند خداوند و پیامبر و ائمه اطهار … در این مکان مقدس باید این دعاها بیشتر باشد چون محل مورد نظر خداست و انتظار داریم از برادران مثل نماز در این مجالس هم شرکت کنند و دعا را خودتان بخوانید . خدا نظر داشته باشد به ما ، امام زمان نظر داشته باشد و ائمه اطهار تا این که این روحیه را پیدا کنیم که فردا عازم خط و عملیات هستیم . در قسمت آمادگی بود که کلی و جزئی بود . از لحاظ معنویت خود را آماده کنیم اگرچه سود نبردیم ضرر هم نمی بینیم . مسئله دیگر مسئله نظامی است و اعدوالهم … یک تکلیف شرعی است . آیه خداوند متعال است که باید گردن نهیم.وقتی آن روحیه آماده شد در کنار روحیه و قدرتی که خداوند متعال داده است به کار بگیریم. نه بدون روحیه و نه بدون آمادگی. بلکه هر دو اینها در کنار هم. از اینها استفاده کنیم .

تمام برادران در تمام گردان باید به مسئله آموزش توجه داشته باشند . نظم کلاسهای آموزش یک تکلیف شرعی است. اجرای حکم خداوند متعال است. اگر خدای نکرده من کم حوصلگی کنم و بگویم اعزام مجدد هستم و این مسائل را می دانم ،بروم و کار دیگری انجام دهم . بی حوصله باشم دقت نکنم،سر خودم را گرم کنم، نامه بنویسم، بالاخره بی توجه باشم، نسبت به مطلبی که می خواهند به من یاد بدهند . پیش خودتان بگویید؛ تمرین زیاد نکنم، مطالب آموزشی را گوش ندهم در این صورت خدای نکرده حکم خدا را به جا نیاورده ایم. بخصوص آمادگی جسمی، برادران را راهپیمایی می برند ورزش می دهند همه اینها برای این است که جسممان را آماده کنیم، همانطور که روحیه خود را آماده می کنیم تا با هم هماهنگی داشته باشند، خدای نکرده وقتی تمرین شبانه می دهند به تمرین نرویم، غفلت کنیم، ورزش می دهند با جان و دل و شوق تمرینات را انجام ندهیم، بدانید که خداوند متعال می بیند ………

همه دنیا جانب داری می کند و سازمان ملل هم طرفداری می کند. غیر از این نشان می دهد که تمام جبهه کفر اختلافات خود را کنار گذاشته اند و تصمیم جدی گرفته اند که با تمام قدرت با اسلام بجنگند و به تصور خودشان با بستن خلیج ، زدن کشتی ها ، ناامن شدن منطقه ، خریداران نفت دیگر به سراغ ایران نخواهند آمد. درصد زیادی از مخارج جنگ و کشور از فروش نفت انجام می شود، آنها هم طبعاً انجام نخواهد شد و آشوبی از داخل به پا خواهد شد و وضع بدی از نظر اقتصادی پیدا خواهند کرد، یعنی دیگر... بمب های شیمیایی زدند به شهرها و به حملات نظامی در دفاع زمینی ، قانع نشدند و این دورنما را به آنها نداده با این نوع عملیات می توانند جمهوری اسلامی را نابود کنند پس ما خیلی ساده به اخبار موجود در دنیا نگاه کنیم پی می بریم جبهه کفر با چه سیاستی کارآیی خودش را در مقابل اسلام انجام داد . آنها دنبال چه مسئله ای هستند؟ آیا آنها واقعاً می خواهند صلح کنند ؟ آیا خسته شدند از جنگ با ایران و مقابله با اسلام ؟ طبعاً چیزهایی که اینطور نیست و با اعمالی که توسط آنها مشاهده می کنیم جواب این سئوالها مثبت نمی بینم. نشان می دهد که آنها قوی تر و مصمم تر و جدی تر با تمام قدرتشان تصمیم به حل ریشه ای اسلام را دارند . حتی قانع نیستند که اسلام در محدوده ایران هم باشد چرا که تحقیقاتشان و مطالعه شان و وضع حاضر دنیاوبررسی ملل نشان دهنده جنبش و حرکت برای آنها بسیار خطرناک است . خیلی خلاصه این وضعیتی است که حکومت اسلامی با آن مواجه است آیا ما مراحل سخت جنگ را گذرانیده ایم و الان در شرایط ساده اش قرار گرفته ایم و دیگر مسائل حاد دیگر نداریم .

نه دوران سادگی گذشته. الان سخت تر و پیچیده تر شده . دشمن نسبت به روزهای اول ضعیف تر نشده. آنهایی که پشتیبانش بودند روزهای اول خیلی کمتر از الان هستند. پشتیبانی فکری و مادی دشمن خیلی زیاد شد و این تصور غلطی است که فکر کنیم مسائل جنگ مشکلات و دوران سختش راگذرانده و زمانی است به همین شکل ادامه داشته باشد و ما به مسائل مادی خودمان و با توجه جزئی به جنگ داشته باشیم وهمین بس و تکلیف از ما ساقط شده، واقعیت غیر اینها را نشان میدهد. پس یک فرد مسلمان با نگرش سطحی به این مسائل خواهد فهمید که در اسلام دشمنان اسلام با چه قوه ای و با چه فکر و سیاستی دنبال زدن ضربه هایشان به پرچم اسلام اند و نگران خواهند بود تکلیف خودشان، با این توطئه هایی که علیه اسلام شد، باید بفهمند میزان توجه و وقت و میزان انرژی که در راه جنگ باید بگذارند، خواهند فهمید که نسبت به روزهای اول بیشتر باید بکوشند، چطور دشمن قوی تر شده و پشتیبانیش بیشتر شده. قطعاً باید در فکر قوت بیشتر و وحدت بیشتر و پشتیبانی بیشتر باشند و تصور نکنیم با نفراتی کم و کسانی که بودند کافی است و بقیه به درس و دانشگاه و مدرسه و کسب و کار ، اداره و خانه سازی و امثال اینها برسند مسئله این نیست جنگ هم تمام نمی شود ما کم نیست با چنین طرز تفکری یک فرد مسلمان نمی تواند ادعا کند تکلیفش را برای اسلام ادا می کند و مثل کسی می ماند که سر خود کلاه می گذارد و پرده ای جلو چشمش را می کشد وتوطئه دشمنان اسلام را نمی بیند و خود را به خواب خرگوشی می زند. پس ما می بینیم که این امر چه تکلیف سنگینی بر دوش هر فرد مسلمان است و چه تلاش بزرگ و وسیع تر و حق به جانب تری را هر فرد مسلمان باید بکند تا دفع این توطئه ها بشود . برای این که یقین شود برای ما دشمن با ما خواهد جنگید و تا آخرین لحظه هم خواهد جنگید کافی است که خیلی روشن و عامیانه مسئله را بین خودمان طرح کنیم .سیاستی که از اول در دنیا از خلقت بشر در جهان بوده سیاست واحدی است یک جناح حق و الهی و یک جناح باطل و کفر وجود هر دو در یک زمان و یک مکان عملی نیست. قطعاً باید به یک سازش برسد یعنی باطل سازش کند با حق و یا حق با باطل سازش کند . حق بر باطل پیروز شود و یا حق توسط باطل از بین برود . این سیاستی که از اول بشر در دنیا می بینیم . حرکت ابرقدرتها هم حرکت یزیدیان علیه امام حسین می ماند. شاید لغات فرق کند لغتی که آن زمان استفاده می شد لغت بیعت گرفتن بود . یزید می خواست بیعت بگیرد جبهه حق را جبهه امام حسین را به سازش بکشاند و دست خود را در دست امام حسین بگذارد و مسئله ای به نام مسئله خط امام حسین در آن زمان نباشد. خط فقط خط یزید و حکومت آن و سلطه آنها. نمی شود در کنار یزید بی امام حسینی باشد امروز هم همان است یا باید در ایران رژیمی باشد شاهنشاهی دستش در دست ابرقدرتها تابع باشد یا نمی شود رژیمی مانند جمهوری اسلامی که دست بیعت ندهد. آنها به سادگی نمی گذرند که رژیم باشد و بیعت نکنند تا الان هم در تمام طول تاریخ در دنیا نگذاشت حکومتی باشد و با یکی از ابرقدرتها دست بیعت نداده باشد. در هیچ کجای دنیا و در هیچ تاریخی مگر در مقطع هایی خیلی کوتاه نمی توانیم این مسئله را پیدا کنیم . هر جنبشی و هر حرکتی هم بوده و با اهداف نیتهای خیلی خوب هم بلند شده در عاقبت به سازش کشانده شد و یا به وسیله آنها متلاشی و ضربه خورده و الان هم همین است. اسلام و حکومتش باشد و امریکا و شوروی هم باشد و با هم هیچ جنگی نداشته باشند. این ساده نگری و خوش بینی است و ساده زیستی این آن واقعیتی نیست که الان در تاریخمان می بینیم قرآنمان هم این را نمی گوید. بایستی از طرف اسلام علیه کفار شروع بشود آنها مطالعه بیشتر در تاریخ داشته اند و آگاهی بیشتری داشتند قبل از این که اسلام حرکتش را شروع کند آنها حرکت را شروع کردند پس اگر ما مسلمان واقع نگری باشیم و نخواهیم خودمان را ..... خوش بکنیم و به خود وعده توخالی بدهیم باید بفهمیم اسلامی که در خط امام حرکت بکند، اسلامی که سازش ناپذیر باید باشد، از نظر خداوند متعال چنین است. اسلام جنگ خواهد داشت با کفار. زمانی نیست که او در طرف خود آسوده باشد و این در این طرف آسوده باشد .این رسالت اسلامی است. رسالت اسلام و مسلمین و انبیا و اولیا و همه. رساندن ندای اسلام آیات الهی است قول الهی است به گوش انسانها و این قولها و آیات به نفع مستکبرین و کسانی که به سلطه می کشند خون ملتها را می مکند و این به نفع مسلمین نیست و کشورهایی که نفع خود را نمی بینند با ما خواهند جنگید و دلیل روشن و قاطعش شروع جنگ در جبهه ها و امروز هم ادامه اش و قوت دادنش و جدی تر بودنش. دلیل بیشتر آن است شاید ساده باشد تصور کنیم آنانی که اعلام می کنند صلح کنیم اینان صلح نمی خواهند و با ما کاری نداشته باشند آنها وقتی برای تجدید قوا می خواهند که حمله دیگر با قدرت بیشتر و فکر بیشتر انجام دهند نه این که آنها پشیمان شده باشند و جمهوری اسلامی در یک طرف و آنها هم در طرف دیگر و کاری به هم نداشته باشند. اگر امام ما سازش ناپذیری و پافشاری در مورد جنگ نشان می دهد و گاهی می فرماید دو ماه فرصت به صدام بدهیم. آنها خوب دریافتند و مطلب را خوب درک کردند که کفر سر ستیزبا اسلام دارد و ما ساده نباشیم و خوش خیال نباشیم که اگر صلحی شود آنها دست از سر ما می کشند و ما هم دنبال زندگی خودمان می رویم. تا پشتمان به جبهه بشود تیرهایشان را رها می کنند . پیامبر گرامی از … ماه هفتم … تا سال دهم در عرض 113 ماه 74 عملیات نظامی انجام می شود . 27 مورد خود پیامبر بوده 47 مورد فرمانده انتخاب کرد بعد از 113 ماه 74 مورد یعنی در هر ماه یک جنگ و ما می بینیم که در تاریخ اسلام نوشته شده بعضی از عملیات ماهها طول کشیده و طولانی بوده، رفتن فتح مکه، بعد رفتن فتح هانه ، طایف برگشتن تا یک بازسازی کنند یا به خانواده هایشان سر بزنند . بعضی جنگها مانند خیبر با آن همه مشقات اصلاً خانه شان نبودند. بلکه بیرون از خانه بودند همه اش می جنگیدند. تازه جنگ آن زمان مانند این جنگها نبود . یک خرما را چند نفر در دهان می گذاشتند و می مکیدند بعد نوبت بعدی . اسلحه داشتند؟! خودرو داشتند؟! اسب داشتند؟! آذوقه داشتند؟! آب داشتند؟! شما در هیچ کجای تاریخ اسلام نمی بینید که نوشته باشد در کنار نهری هستند شنا می کنند ، آب می خورند و بار شترها آذوقه بود ……

منبع : aga-mehdi.blogfa.com

سه شنبه شانزدهم 6 1389 8:40 بعد از ظهر

بسم الله الرحمن الرحیم

با این همه امکانات که آنها داشتند، نمی توانستند درمقابل نیروهای انسانی که از اول شب راه می افتادند تا هشت الی ده ساعت مداوم کوهها را بالا می رفتند و نفس نفس زنان که به بالا می رسند و به دژهای محکم آنها حمله ور می شدندپس از نیم ساعت این پایگاهها سقوط می کرد به دست نیروهای اسلام . تکبیر .

از این که در این عملیات کسانی مثل من باور نداشتند جوانان شما هر عملیاتی که انجام می دادند واینقدر که من توضیح می دهم سختی فراوانی داشت، البته چیزی از سختی این عملیات نگفتم . جوانان شما چند بار عملیات انجام می دادند، یعنی عملیات انجام می دادند، بعد پایین می آمدند یکی دو شب استراحت می کردند و دوباره عملیات سخت تر از عملیات قبلی را انجام می دادند، یک مسابقه بود . من خودم که یک سربازم این جور رزمنده تا به حال ندیده بودم. مگر می شود انسان با پای پیاده این همه راه را طی کند . مربیان کوه نوردی برای آموزش بسیجیان آورده بودند و ما داشتیم صخره نوردی می کردیم و می گفتند این گونه باید بالا بروید. من دیدم این رزمندگان با انگشتانشان بالا می روند و من متعجب بودم چون تا به حال این گونه رزمنده ندیده بودم .
این جوانان ایستادگی کردند و گفتند این عملیات را تا به پایان نرسانیم از پا نمی نشینیم و اینان جنگ کردند و دوباره جنگ کردند و دوباره جنگ کردند . این جوانان سه عملیات انجام دادند کار این جوانان بی سابقه بود و این خارج از توانایی انسان است بعد در مرحله سوم جنگ نیروهای عراقی که تار و مار شده بودند فرار کردند. به نیروهای عراقی در مرحله دوم حمله شد . افراد تیپ هایشان یا اسیر یا کشته شدند و عراقیها می دیدند در ساعات اولیه جنگ قرارگاهشان به هم می ریخته به دلیل این که رزمندگان ما دلی مالامال از محبت الله را دارند . واقعاً دنیا در تعجب بود که در این حمله ها اول فرمانده ها بعد سربازان عراقی اسیر می شدند.
تیپ 605 گارد ریاست جمهوری که چشم و چراغ صدام بود، که خیلی به این تیپ امیدوار بود به آنها ، برای این که روحیه بدهد به آنها این تیپ تار و مار شد و این تیپ تربیت شده بود در مرحله اول که این تیپ به هم ریخته شد در مرحله دوم لشگر هر که تازه نفس بود فرستاد تا جلوی رزمندگان اسلام را بگیرد آن هم که صدماتی دید که بعد از آن یک تیپ کماندو بعثی که جان فدایی صدام بودند وارد صحنه شدند و نمی دانم که نظر الهی بود یا چه، در منطقه ما تیپ عاشورا وارد شدند و سربازان و رزمندگان شما در عرض دو روز چنان تار و مارشان کردند که نه فرماندهی ماند و نه گردانی ماند و آنها را کشتند و تعداد معدودی هم که ماندند آنها را صدام با شرمندگی اعلام کرد اینها را اعدام می کنم .
وسایل و غنائم که از این عملیات به دست آمد واقعاً زیاد بود البته برای اطلاع می گویم که این تیپ کامل بود چون بعثی بودند و دارای وسایل فراوان که از این جنگ نفربرهای موشک انداز تانک ، موشک انداز و انواع خودروها توپ صدمیلی متری ضد تانک و تفنگهای 106 میلی متری خمپاره اندازها وانواع مختلف سلاح و مهمات به اندازه کافی و بچه های ما از دویدن خسته شدند ولی در عملیات …… و سلاحهای آتش زا که برای اولین بار میدیدم که لطف الهی بود که اینان نتوانستند از این سلاحها استفاده کنند . سلاح هایی درست کرده اند که از سی کیلومتری در بین رزمندگان ما فرود می آمد. الحمدالله این سلاح ها سالم به دست رزمندگان ما افتاده است و ما هیچ گونه از آنها استفاده نمی کنیم. وسایل مدرن راه سازی ، دستگاههای مخابراتی که بسته بندی بود و می خواستند از آنها استفاده کنند که این دستگاهها همین طور آکبند به دست رزمندگان افتاد . مواد غذایی که رزمندگان استفاده می کنند. موشکهای صنعتی و اینها چیزهایی بودند که جوانان شما از این جنگ به غنیمت گرفته اند و اگر هم شهید داده ایم بدانند هر شهید چند عراقی را کشته است و بعد خود شهید شده است، این را بدانید که چندین نفر را کشته اند بعد خود شهید شده اند.
این را بدانید که شهادت موهبتی است از طرف خدا. اگر قرار بود با این آتش و تیر و تعداد زیاد دشمن و ریخته شدن آتش دشمن بر سر رزمندگان ما، خدا نمی خواست، یک نفر از رزمندگان ما زنده نمی ماند، بیایید صحنه های عملیاتی را ببینید . وقتی قرار است از طرف خدا کسی زنده بماند و بیشتر تلاش کند هیچ اراده ای نمی تواند آن را تغییر دهد و وقتی قرار است کسی شهید شود هیچ اراده ای نمی تواند آن را تغییر دهد. خیلی از برادران شهید شدند و من نمی دانم کیستند . در یکی از عملیات یکی از برادران تعریف می کند که در موقع شدت عملیات مأموریتی به ایشان داده شد که زیر آتش دشمن به یک خاکریز می رفت ساعت دو بود مجروح می شود و خون از بدنش سرازیر می شود. یکی از همرزمانش به او می گوید: به عقب برو زخمی شدی من کار شما را انجام می دهم. در پاسخ می گوید : مأموریتی که به من داده اند تا جایی که می توانم باید بایستم و انجام وظیفه کنم. دوستش میگوید: الان به شما ضعف می آید. باز در پاسخ می گوید: نه. که بعد از یک ساعت با ترکش دوم شهید می شود. شما چه متوجه می شوید. شهامت و شجاعت. اینان برای من و شما کار نمی کنند ؟ آیا شما می توانید انگشت خود را روی آتش بگیرید تا به استخوان برسد ؟ جوانان ما این مراحل را گذرانده اند. همان جوان در انبوه آتش آماده انجام وظیفه است. وقتی اینجا می آیند مسلمان می شوند. می گویند مأموریتی که به من دادند ،دستوری که به من دادند، باید انجام شود و کسی که من را محفوظ نگه می دارد خدا است.از اینجا می فهمیدیم که شجاعت و شهامت و مقاومت یعنی چه و یا برادر برزگر که یک دست داشت و دستش قبلاً قطع شده بود.ببینید که چه جوانانی تربیت شده بنده به فرمانده تیپ این برادر گفتم: این شخص با یک دست که نمی تواند جنگ کند .گفت شما بیا ببین که او با یک دست چگونه جنگ می کند او قبول نکرد که عقب برگردد. گفت: مگر حضرت ابوالفضل با یک دست جنگ نکرد. چه شهامتها و چه شجاعتها در جنگ از خود نشان می دادند. به این انسانها باید چه اسمی گذاشت. آیا نباید به اینها افتخار کرد . برادر اسد قربانی که معلول بود و به سختی راه می رفت چنان در انجام وظیفه خود کوشا بود که انگار معلولیتی نداشت و سخت ترین مأموریت را انجام می داد. فرمانده گروه ویژه شهادت بود پس ما باید از رشادت یاران حسین بگوییم ما باید راهیان امام را بگوییم از شهامت و شجاعت و مقاومت .

بچه ها می دانستند که برای این عملیات بروند شهید می شوند. ولی انجام وظیفه برایشان مهم تر بود و همچنین برای اسلام … برادر اللهیاری فرمانده گردان حضرت ابوالفضل (ع) که قبلاً یک دست خود را از دست داده بود و یک شیری بود که وقتی موقعش می شد خوب می جنگید اگرچه شهید داده بود و خود شهید شد از صد متری دشمن را می زد و مقاومت می کرد او که دوازده ساعت مقابل دشمن مقاومت کرد و مرتب می گفت حال من خوب است و نیروهایم خوب می جنگند و خیالتان راحت باشد و کار خود را انجام دهید . آفت دشمن از هر طرف او را احاطه کرده بود. ولی او از سنگرهای پایین مهمات برای رزمندگانش می آورد. مانند امام حسین، جانم حسین ،در سنگرش شهید ها را جمع کرده بود ، مجروحان را جمع کرده بود و خارج کردن نیروها امکان نداشت، زخم زخمیها را بسته بود و هنوز داشت می جنگید و مقاومت می کرد . من نمی دانم آیا انسان این جور ، نمی دانم این همه پایمردی ؟ برادرش شهید شده،من قادر به بیان این خصوصیات نیستم . نصف شب شد و بی سیم او قطع شد، برایش نگران شدم . گفتم حتماً برایش اتفاقی افتاده . یک روز ماشینی می آمد گفتند جنازه اش پیدا شده ،گفتم کو، گفتند پشت ماشین ، پتو را کنار زدم ،گفتم این نیست، گفتند داخل جعبه را نگاه کن ،گفتم یا ابا عبدالله یا حسین، نگاه کن چگونه آماده شد که با سر برای تو جانفشانی کند. وقتی که تازه ازدواج کرده بود و تمام زندگانی خود را وقف جبهه کرده بود و وقتی برای مأموریت از این شهر به آن شهر می رفت، یک اتاق اجاره می کرد ،برای خانم خود و خودش به جبهه می رفت، هرچه داشت را وقف جنگ کرده بود .اینانند که شما تربیت شان کرده اید و تقدیم اسلام کردید. به اینها افتخار کنید. شایعه سازان این صحنه ها را نمی پسندند و ما به این شایعات وابسته نیستیم ما متکی به شهدا هستیم و خواسته خدا بود که آنها شهید شوند . اینها افتخاراتی برای اسلام آفریدند. چه انسانهایی بودند.خون حسین بن علی چه ها درست کرده. من نمی دانم چقدر بگم . برادران و این برادران جهاد می دانستند که شهید می شوند و رفتن به جبهه خیلی سخته، من نمی دانم وقتی به آنها مسلم می شود که شهید می شوند، آن وقت آنها چنان خونسرد و آرام و آرامش قلب دارند که بدون توجه به این که دشمن تانک دارد رفته و ایستاده روی خاکریز که اینجا ترکش دارد ، تیر دارد … اینان از چیزی نمی ترسند.امت اسلام افتخار کنند به این رزمندگان . افتخار کنید که چنین جوانانی تربیت کرده اید و خانواده شهدا خیلی سرفراز هستند. هر کدام تک تک صحبتی دارد . آن بچه هایی که در شب عملیات درتاریکی به دستشان حنا می گذاشتند. به سرشان سربند یا حسین مظلوم یا مهدی ادرکنی می بستند. غسل شهادت می کردند. با یکدیگر روبوسی می کردند. از هم حلالیت می خواستند ، دعا می خواندند که می خواستند به عملیات بروند. اینها قابل توصیف نیست. مگر می توان در کتابها جا داد؟ مگر اینان افتخار امام حسین نیستند؟ مگر هرچه داریم ازامام حسین نیست؟ باور کنید اینان اسلام را زنده نگه داشتند. همان ساعتها و همان دقایق ، همان ثانیه ها همه تکرار می کنند این صحنه ها را در هر یک از عملیات . کسانی که کوردل بودند عینک بددلی را به چشمان زدند و نمی توانند این بچه ها را درک کنند چون عشق به امام حسین ندارند نمی دانند جنگ چیست ، جبهه چیست ، صحنه عاشورا چیست، اینان چه می دانند معرفت چیست، عرفان چیست، مگر می توانند درک کنند، شاید فکر میکنند این موضوع ها یک داستان است .

ما وقتی این تابوتها را بر روی دست می گیریم افتخار می کنیم . امیدوارم که پیام رزمنده ها را خوب بیان کنیم . ملت ایران ، و برای فتح دو و در رابطه با فتح دو،گذشتن از حزب بعث و رسیدن به کربلای حسینی و پیام رزمندگان که اعلام کردند و من از زبان آنها می گویم که شهادت را بزرگترین سعادت از طرف خدا می دانند که مخصوص افراد بخصوص است و هیچ گونه ترسی و خوفی از شهادت نداریم وعشق به شهادت باعث شتاب به سوی دشمن است و مسئله اصلی دانستن جنگ،که باید در تمام زندگی ما اثر داشته باشد و درگیر نشدن با مشکلات زندگانی ، اختلافات و مسائل سیاسی و امثال اینها کمبودها و نارسایی ها که اینها طبیعی است.در تمام جوامع کم و زیاد است و مسائل دنیا است . اینها مسئله اصلی نیست. بلکه مسئله اصلی حفظ اسلام است که متبلور در این جنگ شده. به هر حال مسئله اصلی جنگ است و اولویت قرار دادن جنگ به هر کاری که داریم اصل مطلب است و مسائل دنیوی و مشکلات این دنیا در درجه آخر . از خداوند طول عمر برای رهبر و درجات متعالی برای تمامی شهدا و عزت برای خانواده شهدا و ملت مسلمان ایران بخصوص ملت مسلمان و همیشه در صحنه تبریز و شفای عاجل برای مجروحین جنگ و آزادی اسرا و پیروزی جنگ و نصرت برای رزمندگان انشاالله این مجالس مورد لطف الهی قرار گیرد . صلوات

…… فجایع این رژیم که به وجود آوردند. به هر حال تا زمانی که رزمندگان اسلام در خاک دشمن نفوذ کنند، که بلاد اسلام از نفوذ توپخانه در امان باشند. تکلیف شده است که جهاد کنند و به هر حال ما سعی خودمان را می کنیم و در حال جنگیم . چند روز قبل امام عزیز فرموده اند و همچنین ما مقلد امام و پیرو دستورات امام هستیم که تا صدام در این حکومت است هیچ گونه سازشی با رژیم بعثی وجود ندارد و اما امام بزرگوار با این حرف مسائل و خصومت شخصی را بیان نکردند، بلکه روی حرف صدام و رژیم بعثی هیچ اعتباری نیست. چطور که با تمام قوا و پشتیبانی ابرقدرتها حمله کرد و مسائل را می خواست با جنگ حل کند و در ضمن چه ضمانتی به این که دوباره صدام نیرو جمع نکند و ادوات جنگی را کامل نکند و این که اطلاعات نظامی منطقه را جمع نکند و دوباره به ایران حمله نکند نیست . ملت مسلمان ایران نه به خاطر خاک و نه به خاطر دریای عمان و خلیج فارس بلکه فقط به خاطر اسلام جنگ می کنند و تمام ابرقدرتها جمع شدند و یکی شدند تا این اسلامی که می خواهد ابرقدرتها را ریشه کن کند را از بین ببرند .جمهوری اسلامی که اولین ندای اسلام بعد از چهارده قرن است می خواهند صدایش را در گلو خفه کنند و می دانید که خداوند پشتیبان این حکومت و اسلام است و قادر نیستند هیچ صدمه ای به آن بزنند . هیچ اعتباری نیست که اگر کفر دوباره قدرت بگیرد و علیه اسلام قیام کند فرصت پیدا کنند تا تجربه های وحشتناک تر و فجیع تر از تجربه های قدیم ایجاد نمایند . امت اسلام به پیروی از امام امت اهداف جنگ را تعیین کنیم. انشاالله با آمادگی که پیدا کرده ایم، به تجهیز و متشکل کردن ملت مسلمان ایران کنیم که برای هدف عالی است وگرنه فرمودند قدس از کربلا می گذرد یعنی ما مجبوریم که برای اجرای هدف اسلامی اول عراق را سرجایش بنشانیم و درمرحله دوم آزادی کربلا که در قلب تمام مسلمین جهان و ایران جا دارد تثبیت کنیم این یک واقعیت است که ما نمی توانیم ساکت باشیم و زندگی خودمان را بکنیم در زمانی که امام حسین در اسارت این بعثی ها قرار دارد و این یک حقیقت است که شیعیان این مملکت دستشان به امام حسین نمی رسد . الان امام حسین (ع) در محاصره یزید یان است و برای ما یک تکلیف است حفظ مرقد امام حسین که تبلور قیام امام حسین و خاک امام حسین است . یقیناً هر مسلمان ایرانی به وسیله رزمندگان می خواهند که دست یزیدیان از حرم پاک امام حسین کوتاه شود . امام عزیز و بزرگوار در اوایل جنگ فرمودند این جنگ یک نعمت بزرگی است. شاید بدانیم این همه آوارگی و صدمه ،‌خسارت دیدن ملت بزرگ و عزیز ایران بدانند که یک روز بهترین و عزیزترین مردمان ملت ایرانند که چقدر خدا اینان را دوست دارد و محبوبند که خداوند آنها را به حال خود نگذاشته است . حضرت علی نظر دارد. اگر خدا می خواست ما را به حال خود رها کند ما هم مثل بقیه ملتها بودیم. آنها زندگی انسان نمایی را می کنند . بویی ازانسانیت نبرده اند. مانند حیوانات که شکل انسان هستند و همین طور به حال خود مانده اند . اگر ما هم نظر الهی نبود مانند آنها بودیم . ولی در چنین روز عزیزی خدا به ما نظر دارد و برایمان ایمان قرار داده و این چنین خانواده معظم برایمان قرار داده نشانه محبت الهی است. نسبت به ملت ایران. به هر حال وقتی دست خدا بر سر ماست هرچه باشد برایمان نعمت است وبرای این که خداوند ما را خالص تر کند و برای روز قیامت ما را آماده تر کند. در این دنیا آزمایشهای بیشتری قرار داده. به هر حال جبهه سختی دارد . عزیز از دست دادن دارد ، خسارت دیدن دارد .ولی این ها عاقبت به خیری دارد و در ثانی سنواتی که در جنگ دارد شهرهای ویران ، عزیزانی از دست دادیم ، شهیددادیم ، زخمی دادیم در مقابل اینها که ظاهراً خسارت است. ولی اینها در پیشگاه خدا افتخار است. در واقع اگر این خسارتها به وجود آمده در عوض آن ما چه چیز به دست آوردیم. ما توانستیم دینمان را نگه داریم .امروز در مقابل حمله وسیع این دشمنان قرار گرفتیم . ما ادعا ضد جنگ و ستیز می کنیم . خدا را شکر که تا به حال این چنین بودیم. به هر حال برای ادعای این مسئله آمادگی وسیعی لازم است امام بزرگوار … اولین بار بعد از پیروزی انقلاب فرمودند … مسائل و مشکلات و مواردی که در این مملکت … آموزش و تشکل نیروها و تمام ملت ایران متشکل شوند و آماده بشوند برای جنگ ، قبل از جنگ یک گروههایی متشکل شدند ولی به صورت بعداز جنگ توطئه هایی که قبل از جنگ و زمان جنگ رخ داد . توطئه های بنی صدر نابود شد و وحدت تمام رزمندگان پیش آمد و با تمام قوا در مقابل دشمن ایستادند .

به هر حال از بزرگترین معنا برای جنگ تشکل ملت ایران که قادر باشد در مقابل خطرات جدی تری از جنگ با عراق آمادگی و آموزش داشته باشند تا حضور در جبهه ها و کسانی که پشت خط ها و به عنوان پشتیبانی داشته باشند. به هر حال فرزندان شما در این مدت جنگ چیزهای زیاد یاد گرفتند . برای فرماندهی آموزش ببینند ، آموزش توپخانه ببینند ، آموزش زرهی ببینند ، آموزش گردان ببینند. باید می رفتند و در دانشگاهها این دوره ها را می دیدند. ولی در جنگ خیلی سریع و خیلی وسیع مانند دانشگاه برای جوانان آموزش بدهند و زود این جوانان یاد بگیرند و تجارب بسیار خوبی به دست بیاورند . آمادگی رزمی خوبی به دست آورند که آماده این عملیات باشند . بزرگترین نفعی که برای ما به وجود آمد تشکل و سازماندهی افراد بود . ستادهای پشتیبانی مردمی که از اول جنگ کمک می کردند ولی نمی دانستند چگونه .

هیچ دولتی قادر نیست جنگ را اینطور اداره کند و فقط این دولت اسلامی و ملت اسلامی ایران است که می توانند این جنگ را اداره کنند . به هر حال رژیم عراق این مشکلات را برایمان به وجود آورد تا بتواند زودتر از این جنگ نتیجه بگیرد . با کمک هم ملت و دولت اسلامی توانستند یاد بگیرند که چگونه به رزمندگان کمک کنند و توانستند بفهمند که در کوتاه مدت چگونه مشکلات وسیع بلندمدت را رفع کنند، اینها با تشکیل جلسات و نشستها به دست نمی آید . جنگ شبانه مشکل ترین جنگ هاست که کشوری مثل ایران این را انجام داد و پیروز شد . الان تمامی ژنرالهای ابرقدرتها متعجب هستند که ایرانیان چگونه این کارها را انجام می دهند . عملیات کوچکی نبود یک ارتفاع را بگیرند و مشخص شود در این مدت عملیات بسیاری انجام شد با هزاران نفر که به طرف هدفهای خود می روند و دشمنان را نابود می کنند و متصرف می شوند. کافی بود که یک اشتباه شود، تمام عملیات از بین می رود. پس هدایت عملیات کار بسیار مهمی بود که فقط ارتش و رزمندگان ایران قادر به این کار بودند در طول جنگ با عراق … برای این که عملیات در شب و پیشروی به سوی دشمن نیاز به قلب با ایمان و عشق به خدا و رزم و جهاد فی سبیل الله دارد. فرماندهی که نمی داند افرادش به کجا و به کدام طرف می رود. فقط یقین دارد رزمندگانش با ایمان و خودشان راغب به این کارند، به جلو می روند و به عقب نگاه نمی کنند و ایمان دارند و هدایت و رحمت از سوی خدا و امام زمان (ع) در جبهه ها بود و انجام شد . این بزرگترین تجربه بود و با ارزش ترین چیزها برای ما .

پس این تجارب جنگی و سازماندهی که پیدا کردیم و الحمدالله که این تیپ ها و لشگرها فقط از نیروهای مردمی اند حالا ارتش در جای خودکه از نیروهای مردمی و با سازماندهی و کادر، سیستم تدارکات و پشتیبانی مشخص، تشکیل شده است. مردم ایران با این اوصاف آماده هر گونه حملات هستند و این تجارب به دست نمی آمد و آن دعاهای نیمه شب . دعاهایی که برای امام امت انجام می دادند، سنگرهای خود را عطرآگین می کردند،اینجا جبهه امام زمان است . جبهه سیدالشهدا است . جبهه ای است که به خاطر خداست که پر از الطاف الهی است. کجا می توانستیم پیدا کنیم این گونه تربیت جوانان این دیار را . تربیت اسلامی و معنویت پیدا کردن و هدف پیدا کردن اینها را کجا می توانستیم پیدا کنیم . در این دانشگاه بر روی جوانان باز شد و اینان یک معنویت و ایمانی پیدا کردند که یک روز مانند امام حسین (ع) در جبهه های جنگ رو در رو دشمن قرار گیرند . یک معنویت و ایمانی که ملت ایران توانایی پیدا کرد که مقابله کند با دشمن ودر هیچ کشوری نمی توانید پیدا کنید که با این امکانات (خیلی دولتها سازش می کنند چرا برای این که از نظر تانک و ادوات جنگی کمتر از کشور دیگر هستند ) و وقتی که ادوات جنگی اش زیاد شد بعد به جنگ دیگری می روند. ولی ملت تربیت شده در مکتب اسلام و امام حسین (ع) و جوانانی که تربیت پیدا کردند در این مکتب، ایمانی به دست آوردند که با توکل به الله بدون توجه به مادیات و امکانات مادی، مقابله کردند با دشمن و این در روی زمین بی سابقه است . این همه ادوات و غنایم جنگی در دست ماست. ولی این را بدانید بچه های ما این را اصل نمی دانند ،بلکه خود را آماده می کنند تا به نصرت نهایی برسند. با رضایت خدا از اعمال آنها . ما بیشتر از این چه می خواهیم ؟اگر فقط در این دانشگاه معنویت وایمان برای ما قرار بدهد این نعمت برای ما کافی است .

جایی است که جوانان شما خالص هستند خالص تر می شوند، پاکباخته تر می شوند، ایثار و فداکاری را یاد می گیرند. عشق امام حسین و جنگ در راه خدا تمام وجودشان را پر کرده، می بینید جوانانتان و رزمندگانتان را، آیا این یک نعمت بزرگی نیست و همین طور مردم پشتیبان جنگ . بد نیست که چند نمونه برای شما بگویم اگر بیایید و ببینید این وسایلی که می فرستند آن مادر پیر و تنهایی که تمام زندگی اش جمع شده در یک متر، در یک متر و نیم پارچه وتمام وسایل با ارزش خود از زمان ازدواجش تا به حال برای خود جمع کرده مثل جارو ، قندان ، ظرف چای ، ظروفش همه اینها را با عشق و علاقه می فرستد و می نویسد که وجودم هم برای جنگ ، این کم ارزش است. آن مادر پیر اصفهانی که در یک کیسه سه تا قرقره و دو تا سوزن می فرستد که باور کنید تمام دارایی ام همین است، قربان آن لباسهای پاره شما بشم ،بدوزید لباسهای پاره خود را و مرا هم دعا کنید ، این کم ارزش است . یک دنیا نعمت است، مگر این صحنه های شهادت که از امام حسین درس گرفته ایم به ما نمی آموزد که مردم ما و رزمندگان و جوانان ما این گونه تربیت شدند و جوانان شما که وظایف خود را انجام می دهند، برادرانشان در کنارشان شهید می شوند ،دست و پایشان قطع می شود، بی آب و غذا می مانند، ولی مقاومت می کنند و دنیا حیران است از این مقاومت و این از همان نعمت یعنی دانشگاه الهی است که بر روی مردم ایران باز شد و این نعمتهای بزرگ از جنگ است و اما چند کلمه راجع به عملیات والفجر چهار و بعد از آن یادی از شهدای عزیزمان که بعضی از آن نام دارند و بعضی گمنام که در دل ما جا دارند و بدانید که اینان برای اسلام چه کردند. شاید کم شناخته شده باشند در این شهرها و بدانید چه ها کرده اند . بدانید ملت ایران و تبریز که چه کسانی را تربیت کرده اند، فقط در صحنه عملیات می توان دید که چه کردند . عملیات والفجر در یک منطقه وسیع در حدود 160 کیلومتر و منطقه کوهستانی در غرب ایران یعنی کردستان ( از سردشت تا مریوان) انجام پیدا کرد . که سه مرحله آن انجام شده و یک سری مراحل تکمیلی آن در حال انجام است . اهدافی که در نظر ما یک تکلیف شرعی است ادامه جنگ و بقیه توضیحات که قبلاً گفته شده .

از نظر نظامی می دانید که شهرهای مریوان و بانه و جاده هایش زیر دید عراق و توپخانه او می باشد که حتی مریوان را با توپخانه می زد و چقدر ویرانی به جا گذاشته و بانه هم همین طور و جاده هایی را که می دیدند زیر آتش بود. توانستیم دست نیروهای بعثی را از این دو شهر و جاده هایش کوتاه کنیم. دوم این که بستن منطقه ای از سردشت تا مریوان منطقه ای مرزی بخصوص جاده های رملی و تصرف ارتفاعات که نفوذ و تردد ضد انقلاب که کلاً از عراق تدارک می بینند از نظر آذوقه و مهمات ، آموزش و سازماندهی از عراق تأمین می شود این راهها بسته، یکی از اهداف همین بود. یکی دیگر انهدام دشمن که آنجا را تصرف کرده بود . بعدی آزادسازی مناطق بخش و پادگان و ایجاد جبهه ای که دشمن در شهرهای شیخ صادق ، حلبچه و سربندی خان و جاده هایی که به آن طرف می رود و دارای اهمیت است تهدید شود و رزمندگان جبهه جدیدی باز کنند برای عملیات تازه و تأمین مرز از ایرانشهر تا مریوان که خدمتتان عرض شد که اینان سه مرحله عملیات انجام دادند و از طرف آیت الله ملکوتی و دیگر عزیزانی که از تبریز تشریف آورده بودند و دیدند وسعت منطقه و بزرگی عملیات و ارتفاعات صعب العبور و بدون جاده که کیلومترها و ساعتها باید بروند تا فرجی شود . فرج جنگ کردن، اینها انسان را متحول می کند منطقه کوهستانی و صعب العبور و بدون جاده که رزمندگان اسلام این سختی ها را متحمل شدند. کوهنوردی و تدارکات و پشتیبانی سخت به رزمندگان می رسید اینها مشخصات این عملیات بود البته به قوه الهی سه مرحله از این عملیات انجام شد و اهداف و ارتفاعاتی که قرار بود بگیریم به لطف الهی و امداد غیبی باز پس گرفتیم تمام این عملیات با امداد غیبی بود. انسان چقدر توانایی دارد که با این شرایط این کارها را انجام دهد. اگر بروید از پایین این منطقه بالا را بنگرید آدم پاهایشان می لرزد … و که این ارتفاعات را این انسانها در شب و تاریکی بالا بروند. از روی سنگها و صخره ها، جنگل ها و پیدا کردن جای مخفی دشمن و حمله ور شدن به آنها در ساعت یک و دو نیمه شب و ساعت سه اعلام کنند که پیروز شدند و به اهداف خود رسیده باشند. اینها خارج از درک آدمی است .من که نمی دانم برادرانی که آمدند و دیدند می گفتند غیرقابل تصور است. به هر حال تمام مواضعی که مشخص شده بود متصرف شدیم. همان دشمنی که مدتها در آنجا بودند . سنگر داشتند و محل فرود هلی کوپتر داشتند که از آنجا تدارک می شدند هر پایگاه آشپزخانه داشت تمام آذوقه اش در خودش بود.اگر اینها در دست بچه های ما بود تمام قوای دشمن تار و مار می شد به این اندازه تدارکات دارویی ، غذایی ، بهداشتی ، مهماتی داشتند ولی به قوه الهی در عرض نیم ساعت همه رامتصرف شدیم .

منبع : aga-mehdi.blogfa.com

سه شنبه شانزدهم 6 1389 8:37 بعد از ظهر

بسم الله الرحمن الرحیم
ان الله اشتری من المومنین انفسهم و اموالهم بان لهم الجنه یقاتلون فی سبیل الله فیقتلون و یقتلون وعدا علیه حقا فی التورات و الانجیل و القرآن و من العهد …
خداوند مال و جان مومنین را در ازای بهشت خریداری کرده است آنهایی که در راه خدا جهاد می کنند و دشمنان دین را میکشند و خودشان در راه دین شهید می شوند این وعده از طرف خداوند که درتورات و انجیل و قرآن یاد شده است. چه کسی باوفاتر از خدا در عهد خود ای اهل ایمان به هم مژده بدهید در این معامله ، معامله با خداست که سعادت بزرگی است .

بنده در اول صحبت اجازه می خواهم از روحانیت این مجلس ، خانواده شهدا و برادران عزیز و مردم ایران بخصوص تبریز . در این مجلس صحبت کردن خیلی دشوار است ولی شاید بتوانم در مورد شهدا و عظمت و والایی آنها صحبت کنم . شاید این جملات تازگی داشته باشد به دلیل این که بیانم رسا نباشد از شما عذرخواهی می کنم چون من سخنران نیستم . در دو قسمت اول در مورد جنگ و ثمرات آن و دوم در مورد عملیات والفجر چهار و جوانان شما در عملیات پیش و الان چه کرده اند .

گمان می کنم در قسمت اولی کلی و قسمت دوم را جزئی تر صحبت کنم . رسالت یک مسلمان همان رسالت انبیا خداست . رسالت دیگر پرچم اسلام را برافراشته نگاه داشتن و جهاد در راه خدا در مقابل همه آفاتی که دین را تهدید می کند، خدا پیامبران خود را به ویژه حضرت محمد(ص) و ائمه اطهار و این رسالت را برای ما روشن کرده و زندگی آنان هم نشان دهنده این رسالت است . بنابراین مبارزه در راه دین و حفظ دین و اسلام و پرچم لااله الا الله یک تکلیف لاینفک از ما مسلمانان است و در مبارزات ابعاد مختلفی است که یکی از بعدها بعد نظامی است و برافراشتن پرچم لا اله الا الله و جنگهای پیامبر اکرم و حضرت علی و ائمه اطهار. برای ما کاملاً مشخص است و جزء زندگانی آنان است . نه این که اتفاقی باشد مبارزه برای نگهداری اسلام و پرچم الله و مبارزه در بعد نظامی .

در بعد نظامی مسئله جدی برای مسلمین دارد که یک تکلیف لاینفک است و در قرآن آیات بسیار آمده در این رابطه و همچنین در زندگی پیامبر اکرم بیان شده. اما بنده به یک جمله اکتفا می کنم که خط مبارزه را کاملاً‌نشان داده و خط مبارزه ما را نیز مشخص کرده است و چگونگی مبارزه با امریکا و تکلیف چیست . امام می فرمایند تا بانگ لا اله الا الله و محمداً رسول الله در تمامی جهان طنین نیفکنده و تا مبارزه در هر کجای جهان با مستکبرین هست ما هم هستیم و این خط همان خطی است که به ما مسلمانان نشان داده شده است و راهی را که باید ادامه دهیم پس مبارزه ودین چیزی جدید نیستند . اما در مورد ادامه مبارزه با رژیم کفار بعثی عراق. همچنان که امام فرموده اند که آنها در جبهه های مختلف به ما حمله کرده اند و ما در حال دفاع هستیم که امیدواریم خداوند قدرت عظیمی به جمهوری اسلامی و کشورهای اسلامی عطا کند، تا حالت تهاجمی پیدا کنیم تا ابرقدرتهای بزرگ را نیز به زانو درآوریم. انشاءالله

پس می بینید که در این روزها که دفاع می کنیم در مقابل رژیم عراق در شهرهای مرزی در شعاع 200 کیلومتر در داخل مرز… خارج شده و می بینید که رژیم عراق چه فجایعی را مرتکب شده به هر حال تا زمانی که رزمندگان نفوذ کنند در عراق تا شهرهای اسلام و مسلمین را از شر کفار پاک کنند این جهاد و مبارزه ادامه دارد و به هر حال ما در حال دفاع هستیم .

اما چند روزی در روزنامه دیده می شود که امام عزیز فرموده اند،... ما مقلد امام و پیرو خط امامیم ،باید پیروی کنیم و قاطع گفتند تا صدام و رژیم بعث از بین نرفته است هیچ گونه صلح و سازشی و نشستن بر سر میز مذاکره امکان پذیر نیست . امام بزرگوار برای مسائل شخصی این را نگفته بلکه هیچ گونه اعتمادی نیست به صدام و رژیم بعثی، چطور در اوایل جنگ با تمام قوا و پشتیبانی ابرقدرتها به ایران حمله کرد و با شدت به خوزستان حمله کرد، هیچ ضمانتی نیست که دوباره نیرو جمع کند و فکر حمله به ایران را نکند و بعد از این که با ایران سازش کند دوباره این اعمال را انجام دهد، حمله رژیم بعثی به خاطر جمهوری اسلامی و پرچم اسلام است، نه به خاطر خاک ایران و منطقه خلیج فارس و دست به یکی کردن که این اسلامی که در همه جا طنین افکن شده و می دانند که روزی قدرتمند می شود و ریشه ابرقدرتها و ظالمین را از بین می برد تا این نیروی عظیم اسلامی که بعد از قرنها به وجود آمده را نابود کنند . خداوند متعال پشتیبان این مردم و ملت است، پس هیچ ضمانتی نیست که اگر فرصتی به رژیم بعث داده شود با قدرت وحشتناکی به ایران حمله نکند که امام فرمودند حتی ساعتی به آنها فرصت ندهید . ما باید با این آمادگی و انسجامی که بین ملت ایجاد شده به جهاد ادامه دهیم، چون امام فرموده که راه قدس از کربلا می گذرد و ما مجبوریم برای رسیدن به هدف اسلامی خود اول از عراق بگذریم ………

رزمندگانی بودند که چندین عراقی را از بین برده اند و بعد خود شهید شده اند و شهادت چیزی نیست که در دست انسانها باشد بلکه خداوند تعیین کرده است ……

پس اگر از طرف خدا تعیین شده باشد کسی شهید شود شهید می شود و اگر کسی قرار نباشد شهید شود نمی شود . برادرانی که شهیدشدند می خواهم بگویم چگونه مردانی بودند . شهید صدوق در شدت عملیات برای او یک مأموریتی داده شد . برادرانی که دیدند تعریف می کردند . در یک خاکریز که آتش دشمن بر آنجا می ریخت ساعت دو بود و مجروح شده بود . برادر دیگری به او می رسد و می گوید زخمی شده ای به عقب برگرد . او در پاسخ می گوید مأموریتی به گردنم هست، تا انجام ندهم، باید در اینجا بمانم باز آن برادر می گوید این همه خون تو را ضعیف می کند شاید برای شما اتفاقی بیفتد باز قبول نمی کند و با آن حال و مقاومت بعد از یک ساعت با ترکش دوم به شهادت می رسد . نگاه کنید چگونه افرادی ؟ چه شهامت و شجاعتی شما می توانید دست خودتان را روی آتش بگیرید این افراد تمام مراحل را گذرانده اند و به جایی می روند که انبوه آتش دشمن است اگر به عقل رجوع کنیم می گوید دراینجا هستند و مسلمان می شوند . می گوید مأموریتی که به ما داده اند انجام می دهیم و حافظ خداست پس در اینجا می فهمیم که ایمان و شجاعت یعنی چه ؟ یا برادر دیگر شاپور برزگر که با یک دست در جبهه می جنگید . ببینید که حضرت ابوالفضل چگونه به اینان درس داده است و چگونه جوانانی دارید ؟ بنده به فرمانده تیپ گفتم نگذارید این جوان با یک دست به جبهه برود او که نمیتواند بجنگد . فرمانده تیپ گفت بیا ببین که چگونه با یک دست جنگ می کند او قبول نکرد که عقب برگردد می گفت مگر حضرت ابوالفضل با یک دست جنگ نکرد. چه شجاعت و شهامتی؟ با یک دست می جنگید و حمله ور می شد . اسم اینان را چه بگذاریم و به اینان افتخار نکنیم؟یا برادر اسد قربانی .امام حسین که سرور شهداست و اولادهای خود را در راه اسلام داده اند ، برای ما افتخار است یاد کنیم امام حسین و یارانش را و برای ما افتخار است که نام این شهدا را بگوییم و بنویسیم حتی اگر به اندازه یک طومار شود . فخر کنید ای خانواده شهدا و ملت مسلمان ، برادر قربانی یک پایش را از دست داده بود وراه رفتن برایش دشوار . وقتی مأموریتی به عهده او می گذاشتند گویا پرواز می کرد و انگار که هیچ معلولیتی ندارد .دشوارترین عملیات را انجام می داد. فرمانده گروه ویژه بود که شهادت حتمی بود ولی می رفتند و انجام می دادند و با این مسئله باید می رفت و استراحت میکرد . برادر اللهیاری فرمانده گردان حضرت ابوالفضل(ع) یک چشم خود را در عملیات قبلی از دست داده بود .ولی شیری بود. کسی که تیپ 605 به جان دشمن انداخته بود . با این که هم شهید داد و هم شهید شد، ولی دشمن را در سه متر و چهار متری می زد دوازده ساعت در محاصره ماند و ما نتوانستیم به او کمک برسانیم، ولی هر بار در تماس می گفت حالم خوب است و نیروهایم هستند خیالتان راحت باشد ، آتش دشمن از هر طرف بر آنان فشار می آورد ولی مقاومت کردند. مانند امام حسین. یا حسین .سنگری که داشت در یک طرف زخمی هایش را و در طرف دیگر شهیدانش را جمع کرده بود و تخلیه امکان پذیر نبود و در کنار آنها مقاومت می کردند. من نمی دانم انسان این گونه این همه مقاومت و شهامت و شجاعت . برادرش شهید شده بود و در کنار او بود و عملیات را انجام می داد . … نصف شب بیسیم قطع شد و نگران شدم و گفتم اتفاقی افتاده رفته بودند تا کارها را سریعتر انجام بدهند بعد از دو روز اثری از آنها نبود . ماشینی داشت می آمد بچه ها گفتند انگار جنازه … است گفتم کو . جنازه ها را دیدم و گفتم اینها نیست گفت داخل جعبه را نگاه کن . یا امام حسین ببین چه جوان هایی آماده سر دادن در راه تو هستند . زمانی که تازه ازدواج کرده بود و تمام زندگی خود را وقف جنگ کرده بود. خانمش را برداشته و از این شهر به آن شهر می رفت. اتاقی برایش می گرفت و خود راهی جنگ می شد. تمام زندگی اش را وقف جنگ کرده بود . این همان جوانانی است که شما تربیت کرده اید و تقدیم اسلام کردیم . افتخار می کنیم به اینان . زبان شایعه سازان لال شود که این صحنه ها را نمی پسندند. ولی مگر ما به این شایعات وابسته هستیم ؟

بله اینان که شهید شدند خداوند آفریده است و هیچ کس قادر نیست جلوی او را بگیرد و خدا خودش آنها را میبرد. ولی ببینید اینها چه افتخاراتی برای اسلام آورده اند. چه انسانهایی بودند الله اکبر. من قادر نیستم توصیف کنم یا آن برادر جهادی که روی لودر می نشیند و می داند که شهید می شود اینان در دل دلهره ندارند و آنقدر مسلم و آرامش قلبی دارند که بدون توجه به دشمن و تانکهای او پشت لودر نشسته و کار خودش را می کند وعین خیالش نیست و این انسانها و رزمندگان قابل تقدیر و افتخار اند . خانواده شهدا خیلی خیلی سرفرازند . از این موارد زیاد هستند اگر بخواهم تک تک بگویم خیلی طول می کشد . جوانانی که میخواهند به عملیات بروند شب به دستهای خود حنا می گذارند. به سر خود سربند می بندند یا حسین مظلوم یا حسین شهید ، غسل شهادت می کنند و با یکدیگر روبوسی می کنند و حلالیت می خواهند. دعا می خوانند تا به عملیات بروند . ببینید مگر اینها قابل توصیف است و قابل نوشتن در کتابهاست اینان مانند اصحاب امام حسین شدند. مگر ما به امام حسین افتخار نمی کنیم و دار و ندار خود را فدای امام حسین نمی کنیم . همان صحنه های عاشورایی تکرار می شود حتی در پشت جبهه ها آنهایی که کوردل هستند نمی توانند این صحنه ها را ببینند و لمس کنند. کسی که عاشق امام حسین نیست نمی تواند بفهمد جنگ و جبهه و صحنه عاشورایی چیست. نمی دانند معرفت و عرفان چیست ؟ شاید از دور نگاه کند که جنازه ها را می برند . زبان آنها بسته شود که علیه ولایت و این صحنه ها صحبت میکنند . کسانی که در این جبهه با این رزمندها هستند می فهمند اینان چه کسانی بودند . افتخار ما سید الشهدا است . نه باکی ، نه ترسی ، نه دلهره ای داریم. بسته شود آن زبان ها .

پیام رزمندگان ما به ملت مسلمان این است که اطاعت از فرمان امام و جنگ جنگ تا پیروزی .

متشکل شدن ، آماده شدن ، آموزش دیدن برای فتح قدس و در رابطه با فتح قدس. نابودی حزب بعث و گذشتن از کربلا حتمی است و پیام رزمندگان ،که من به نمایندگی آنها اعلام می کنم که شهادت بزرگترین سعادت از طرف خداونداست که این امر مخصوص بندگان خالص اوست . هیچ خوفی در رابطه با شهادت نداریم . طلب شهادت ، عشق به شهادت، باعث شتابندگی به سوی دشمن است. دانستن علم جنگ در تمام زندگی تأثیر می گذارد و درگیر شدن با مشکلات و کمبودها و مسائل سیاسی و اختلافات ( کمبودها در تمام جوامع است ) و به فرموده امام مسئله اصلی جنگ است. شور به جنگ دادن و اولویت قرار دادن جنگ در تمام مراحل زندگانی . از خداوند طول عمر طولانی برای امام و درجات متعالی برای شهدا و افتخار و عزت برای خانواده شهدا و ملت ایران بخصوص مردمان تبریز و شفای عاجل برای مجروحان و معلولین و آزادی اسرا و پیروزی نهایی برای رزمندگان اسلام . انشاالله خدا راضی باشد از این مجالس و مورد لطف خدا قرار بگیرد . صلوات .

منبع : aga-mehdi.blogfa.com

سه شنبه شانزدهم 6 1389 8:34 بعد از ظهر
بنام خدا
اولاترین کارهای پیامبر تبلیغات بود. یعنی قبل از این که دست به شمشیر ببرند تبلیغ می کردند. حتی قبل از جنگها ، یا وقتی که به مدینه هجرت می کردند. می توانیم بگوییم که در مکه زیر فشار بودند اقدام مسلحانه باشد .

در مدینه قدرت داشتند … و توانایی حمله مسلحانه کنید ولی می بینیم در قدم اول سپاه تبلیغاتی می فرستد و اولین شهدا یا بیشترین شهدایی که در راه مبارزه علنی با کفار دارند نیروهای تبلیغاتی است .سی تا بیست تا چهل تا این تعدادی که می رفتند در شهر گرفتار می شدند و شهید می شدند و عده کمی می توانستند فرار کنند و برگردند. این نشان دهنده اهمیت این مسئله است. پیامبر اسلام کار خود را اول با این کار شروع می کردند.یعنی اول شمشیر نباشد. به این اندازه در اولویت قرار دارد. بعد شمشیر را در اختیار تبلیغ قرار می داد. یعنی می دیدند که سدهایی که در مقابل تبلیغات است. آن موقع شمشیر را در اختیار تبلیغ می گذاشتند، تا این سدها را از بین ببرند و به اهمیت رسالت پی می بریم، رسالت تبلیغات وظیفه سنگینی است . کسی که تمام نیروی خود را در کار تبلیغ قرار داده و کارش این است، باید از اهمیت آن با خبر باشد و مسئولیتی راکه بر عهده گرفته بالاترین و با اهمیت ترین کار در پیشگاه خداست . تمام امراضی که بشر و مسلمانان جهان و مسلمانان ایران به آن مبتلا هستند، تنها داروی آن همین تبلیغات است . رسالت کسانی که در راه تبلیغات کار می کنند این است که مانند دکتری شوند که این بیماریها را از بین ببرند . اهمیت تبلیغ در اسلام بالاست و تبلیغ یک کار نیست، یا به عنوان شغلی که در کنار کارهای دیگرمان باشد نیست، یا در حد این که چند پوستر نوشته شود، چند اعلامیه نوشته شود، یا روی پارچه هایی نوشته بشود، نیست. بلکه تبلیغات یک مسئولیت هدف داری است و خیلی هدفهای مهم و مشکلی دارد و در ضمن باید دقت و دلسوزی کافی در این کار باشد، چرا که هدفهایی که اجرا می شود در رابطه با آدمهاست . از مهم ترین اهداف،همان هدف انسان سازی است و این کارها از دست انسان برمی آید . انسان توانست ماهواره درست کند ، سفینه درست کند و مسافرتی به کرات داشته باشد ولی انسان در رابطه با خودش نه تنها رشد نکرده بلکه سقوط کرده است . پس از اهداف مشکل رسیدن به خود انسان است. چطور در یک عملیات نظامی در زمان حمله در آمادگی کامل بکوشند. در ساعت هشت می خواهیم حمله کنیم از کجا حمله کنیم، معلوم نیست. چه کسانی حمله می کنند، معلوم نیست. فقط می دانند دشمن روبرو است. شاید این حمله انجام شود، معلوم نیست پیروز شوند. ولی صدمات و خسارات زیاد است . فکر صحیح در این اعمال این است که اول اهدافشان معلوم شود . یا دارای نتیجه است یا نه ؟ ارتفاعات است . این ارتفاعات مهم است ؟ شهر است ؟ به تناسب هدفها و ارزشها ارزیابی کند. سرمایه گذاری می کند.. دشمن را شناسایی می کند .مانع را شناسایی می کند. بعد نیروها را آموزش می دهد. وظایف را به توانایی نیروها تقسیم می کند. راهها را ارزیابی میکند .این عملیات عملیات معقولی است و پیروزی همراه دارد. سرمایه گذاری می کند تا پیروزی حتمی باشد . در مورد افراد هم اینطور است. مثلاً می خواهد درس بخواند و دانشگاه برود. اگر فردی معقول باشد ، هیچ. البته در جامعه ما این جا افتاده که کسی که حزب اللهی است باید بند پوتینش باز باشد. یقه بلوزش نامرتب ،نه اینطور نیست. باید یک فرد حزب اللهی مرتب ترین و منظم ترین باشد. اگر کسی می خواهد آن معنای فرد حزب اللهی باشد ،یعنی درس بخواند و صلوات بفرستد، به جایی برسد باشد. در مورد زندگی شخصی هم این طور است. انسان می خواهد برنامه ریزی کند تا به هدف خود برسد . آدمها در مورد امور شخصی هم این جور اند. مثلاً کسی بازاری باشد می خواهد حساب، کتاب کند که اول روی .... جنسی می فروشد بعد از یک سال درآمدم بیشتر می شود الی آخر بعد از ده سال یک کارخانه خریده است و این هدف اوست .

البته ما در مورد انسانها صحبت می کنیم. بیاییم ببینیم انسانها در جامعه خودمان دارای چه امراضی هستند. نیز بدانیم از چه طریق تبلیغاتی می توانیم درمان کنیم . ما به امور مادی و دنیوی این قدر توجه داریم اما در مورد تبلیغات این گونه بی هدف هستیم . اشکال در این است که ما در مورد تبلیغات کوتاهی می کنیم و امراض را درمان نمی کنیم .

مثلاً یک دکتر چند سئوال می کند نسخه می نویسد و می رود. اصلاً فکر نمی کند که آیا این دوا اثر می کند یا نه . مریضی اش واگیردار است یا نه. یا این دارو گران است یا نه ، تبلیغاتچی های ما چند پرچم می زنند ،چند اعلامیه می زنند، باید بدانند چقدر گرایش دارند، افراد آن مناطق .

برادران تبلیغاتی باید بدانند چه اهدافی دارند، سازماندهی تبلیغات ، آموزش تبلیغات ، برنامه ریزی تبلیغات . تمام این تخصصها و اهداف برای تبلیغ بهتر . هدف چیست ؟ پاسدار نمونه اسلام خصوصیات مشخصی دارد . زمانی یک پاسدار به هدف خود می رسد که تمام پاسداران به آن خصوصیات اسلامی برسند امتی که به عنوان مسلمان مطرح شده اند و در هر جا کار می کنند دارای یک سری مشخصات هستند و امت اسلام از طرف خدا برای آنها یک سری خصوصیاتی در نظر گرفته اند . اگر ما توانستیم باتبلیغات به آن مشخصات الهی برسانیم آن زمان زمانی است که به اهداف خود رسیده ایم . یعنی کسانی که از طرف خداوند متعال انتخاب شده اند دارای اهداف تبلیغاتی هستند ونه افرادی چون من که مسموم هستند و مریضند. در مکتب اسلام؛ در قرآن، تمام این اهداف آمده است . تبلیغاتچی مانند یک دکتر است که درس می خواند و علوم لازمه را یاد می گیرد و علوم قرآنی و حدیثها را می آموزد. بعد نسخه هایی به آدمهای مریض و مسموم میدهد تا این امراض از بین برود . گفتن راحت است ولی با انسانها و عقاید آنها کار کردن مشکل است . در خیلی از موارد با شکست برخورد می کنند .پیامبر ما و ائمه اطهار هم وقتی پیامبر فوت کردند بعد از چند روز غوغا به پا شد و حضرت علی را کنار گذاشتند. یا حضرت علی وقتی ضربت خوردند می گفتند آیا حضرت نماز می خواند. یا در مورد امام حسین و یارانش چه ها گفتند. واقعاً چه مسمومیتهایی است مداوای انسان کار بسیار دشواری است. در قرآن چقدر در مورد انسان و شیطان و اخلاق ، انحرافات آمده است. کار تبلیغات این است . انشاالله امیدوارم . آنچنان که فکر می کردیم جامعه ما پس از انقلاب اسلامی اصلاح شود و مملکت ما گلستان شود. ولی بعد از انقلاب دیدیم ای بابا فلانی رشوه می گیرد ، پارتی بازی هم می شود . ای بابا فلان صحبتی هم شده . انقلاب آمد و موجی بود که همه را متحول کرد . و باز دیدیم این امراض وجود دارد. رسالت تبلیغات این است که اگر تصور کنیم همه ملت نه ولی عموم مردم متحول شده اند البته صد در صد نمی گوییم چون شیطان قسم خورده است که در راه مومنین و بشر اخلال ایجاد کند تا روز قیامت. روزی باشد .... که جبهه الهی بر علیه جبهه شیطان قوی باشد . جبهه شیطان در سطح دنیا قوی است درون خودمان جبهه شیطان ضعیف شود زمانی شود که ما بگوییم نیروهای تبلیغاتی کار خود را درست انجام داده اند که این امراض روحی و جسمی را ریشه یابی کردند و دارویی که مکتب اسلام تجویز کرده تزریق کنند. زمانی این رسالت به تحقق می رسد که انشاالله ما ببینیم که انسانها ساخته شده آنچنان باشند که خدا می خواهد. یعنی باتقوا تر. انشاالله در عموم مردم این گونه شده باشند. بخصوص افراد پاسدار که وظیفه شان بیشتر با سپاه است .کاری کنند که عموم پاسداران شهادت طلب ، بریده از دنیا زاهد و پارسا و تمامی خصوصیاتی که به عنوان یک پاسدار اسلام حاصل شده باشد. به نهج البلاغه مراجعه کنیم و به حرف امام گوش دهیم. آنچه را که مشخص کردند، آن زمان است که ما می گوییم رسالتمان را به انجام رساندیم و حتی مسئولیت خود را پیش بردیم . انشاالله همه در تلاش باشیم با عنایت خداوند چون مسئولیت بزرگی بر گردن برادران است که موفق و موید باشند .

خلاصه ببخشید که سرتان را درد آوردیم .

یکی از عوامل تبلیغاتی : امیدواریم با صحبتهای شما و با عنایت خدا بتوانیم مسئولیت انسان سازی و جامعه سازی در مورد پاسداران را انجام دهیم انشاالله


منبع : aga-mehdi.blogfa.com

سه شنبه شانزدهم 6 1389 8:33 بعد از ظهر
X