بنام خدا
مرام امام حسین … امام حسین در آنجا تجلی دارد … و خاک آنجا متبرک است و در نمازهایمان به آن تربت سجده می کنیم. انشاءالله و حتماً تا زمانی که یک مسلمان ایرانی زنده است آنجا را آزاد می کنیم. به دست رزمندگان اسلام آزاد شود و دست کفار و یزیدان کوتاه شود از آن خاک مقدس
برای ادعای این عمل آمادگی وسیعی لازم است . امام بزرگوار در اوایل انقلاب فرمودند که مسائل اختلافات و مشکلات و مواردی در این مملکت بود که نگذاشت در اول جنگ تشکل و آمادگی برای رزمندگان ایجاد شود یعنی ملت ایران متشکل شود و آماده رزم شوند زمانی ایجاد شد قبل از پیروزی انقلاب که یک سری آموزشها داده شد ولی نه به این وسعت توطئه هایی که در اول جنگ به وجود آمد و بعد از آن حمله عراق که ما نتوانستیم حملات آنها را دفع کنیم تا تمام توطئه ها و امثال آن و بنی صدر از بین رفت و وحدتی بین تمام رزمندگان به وجود آمد سازماندهی شد و این تشکل ایجاد شد به هر حال از بزرگترین نعمتهای جنگ تشکل و سازماندهی ملت مسلمان ایران بود تا بتوانیم در مقابل خطرات بزرگتراز جنگ عراق آمادگی داشته باشیم آموزش داشته باشیم که در حضورِ در خط مقدم و چه حضور در پشت خط که اینان را پشتیبانی می کنند به هر حال جوانان شما در مدت جنگ آماده شدند و جنگیدند اگر قرار بود اینان بروند و دوره فرماندهی ببینند آموزش رزمی ببینند ، آموزش توپخانه ببینند شاید وقتها می خواست و دانشگاهها می خواست و جنگها می خواست تا تجربه کسب کنند شاید. ولی در این جنگ خیلی سریع و زود در کلاسهای درس رزمی و دانشگاهها را برای شما باز کردند و شما توانستید آموزشهای زنده و رزمی به دست آورید و آماده جنگها و عملیات بشوید پس بزرگترین سعادت این جنگ تشکل و آمادگی جنگی است یا پشتیبانی مردم در تمام شهرها چقدر موثر واقع شد . هیچ دولتی توان این را ندارد که چند سال جنگ کند و این فقط دولت و ملت ایران بود که با هم متحد بودند و جنگ را اداره کردند و حالا رژیم عراق دچار مشکلات اقتصادی داخلی شد چرا چون ملت با دولت خیلی ... نیست ولی شما ملت عزیز یاد گرفتید که چگونه در هنگام جنگ پشتیبان دولت و رزمندگان خود باشید و در مدت کم این جبهه وسیع را کنترل کنید . این اتحاد در کلاسهای چندین ساعته هیچ وقت به دست نمی آمد . تجربیات شما رزمندگان که به دست آوردید جنگ شبانه مشکل ترین جنگ هاست و هیچ ملتی نتوانستند مانند ایران این جنگها را در منطقه وسیعی انجام دهد و پیروز شود. تمام ژنرالهای ارتشهای بزرگ حیران شده اند از جنگهای شبانه شما که چگونه این کارها را انجام می دهند . عملیات کوچکی نیست ارتفاعات زیاد ، شیب های تند ، عملیات انجام می شد به طرف اهداف می رفتند . هدفهای خود را پیدا می کردند جنگ می کردند و شهید می دادند و تصرف می کردند . مشکلاتی که در شب پیش بیاید کافی بود ده نفر برای عملیات شبانه می رفت با کوچکترین مشکل هم دیگر را گم می کردند وتا صبح نمی دانستند به کجا بروند. هدایت عملیات شبانه بسیار مشکل است هیچ ارتشی قادر به انجام آن نیست در طول جنگ عراق هم خواست این کار را بکند اما نتوانست . جنگ در شب و پیشروی در شب نیاز دارد به قلب با ایمان ، عشق به خدا و رزم و جهاد در راه خدا . فرمانده که نمی بیند که افرادش به کجا می روند و با آن آموزشی که به رزمندگان داده شد و یقین دارم که این رزمندگان با ایمان و اعتقاد به خدا خودشان طالب برای این عملیات هستند تا کوهها و دشتها را پشت سربگذارند و ایمانی که به خدا دارند و هدایت و رحمتی که از طرف خدا و امام زمان داشتند و عملیات را انجام می دادند واین بزرگترین کار است . خیلی خیلی با ارزش است که ساده من بیان می کنم پس این تجربیات و سازماندهی و تشکیلات که پیدا کرده ایم و این تیپها و لشگرها و نیروهای مردمی و ارتش جای خود و با سازماندهی و کادر و سیستم تدارکاتی و پشتیبانی مشخص تشکیل شده است و ملت ایران آماده هر گونه دفع دشمن است که این از نعمتهای جنگ است و به هیچ وجه به این راحتی به دست نمی آید . شهدا اینان و دعاهایشان و شجاعتشان که امام امت فرموده است با این شجاعتشان سنگرها را عطرآگین کرده اند . این جبهه جبهه امام زمان است جبهه سیدالشهدا است جبهه ای بود که پر از الطاف الهی است کجا می توانیم پیدا کنیم جایی را که این جوانان مسلمان ایران را تربیت کند . این گونه است تربیت اسلامی کجا می توانستیم پیدا کنیم ؟ این در دانشگاه به روی تمام جوانان باز شده و اینان یک معنویت و ایمان قلبی پیدا کردند که روزی مانند امام حسین (ع) در جبهه های جنگ خون بدهند . یک معنویت و ایمان قلبی که ملت مسلمان ایران توانستند با کمبود امکانات با این تجاوز جنگ کنند و هیچ کشوری را نمی توان پیدا کرد که با این امکانات و ادوات قادر باشد بجنگد و پس این سازشها و صلح ها مابین ملتها برای چیست ؟ این تعداد تانک ها داریم این تعداد هواپیما داریم …… و دشمن نیز این تعداد دارد پس چون مال ما کم است چون نمی توانم دفاع کنم ، پس نمی جنگم اگر بخواهم روزی جنگ کنم این وسائل را زیاد می کنم بعد می جنگم … ملت مسلمان تربیت شده در مکتب اسلام و امام حسین و جوانان که در جبهه تربیت شدند ایمانی پیدا کردند که با توکل به خدا و بدون توجه به مادیات و امکانات با دشمن مقابله کردند و این در روی زمین بی سابقه است . بدانید که یک سری ادوات داشتیم ولی بچه ها به این چیزها اتکا نکردند و من نصر الله … و خودشان را آماده می کنند که مورد قبول الله باشند تا نصرت نصیب شان کند پس ما دیگر از خدا چه می خواهیم .اگر فقط در این دانشگاه معنویت درس داده می شد برای ما کافی بود و در رحمت به روی ما باز بود . جوانان شما خالصند خالصتر شدند ، پاکباخته می شوند و تمام وجودشان را فداکاری پر می کند عشق به امام حسین و نبرد در راه خدا .
می بینید جوانان خودتان را و رزمندگان آیا این بزرگترین نعمت نیست برای ما ؟ و مردم پشتیبان جبهه ها هم همینطور . شاید بد نباشد چند مورد برایتان بگویم . اگر بیایید و ببینید که چه مسائلی در اینجا وجود دارد ؟ آن مادر پیر و تنهایی که تمام اموالش یک کارتن یک در یک متر و تمام جهیزیه خود را که تمام زندگی اش است برای جبهه می فرستد از جارو گرفته تا قندان … و نامه جان سوز که تمام وجودش را در نامه قرار داده آیا این کم ارزش است ؟ آن مادر پیر اصفهانی که در یک کیسه دو قرقره و چند سوزن می گذارد و می فرستد و می گوید به خدا دار و ندار من همین است قربان لباسهای پاره پاره شما بشوم بدوزید و مرا هم دعا کنید این کم ارزش است ؟ این یک دنیا است .کم نعمتی است ؟ این همان صحنه هایی است که امام حسین به ما یاد داده. صحنه های شهادت. مردمان ما این گونه تربیت شده اند و جوانانی که خون می دهند ، برادرشان در کنارشان شهید می شوند در محاصره می مانند بی آب و غذا می مانند ولی مقاومت می کنند و دنیا در حیرت است و این بزرگترین نعمت از وجود باز شدن دانشگاه جبهه بود . برای مردم ایران . و اما چند کلمه درباره عملیات والفجر چهار و یادی از شهدایی که نامشان هست و شاید نباشد که دردل ما جا دارند و بدانید چگونه جوانانی پرورش داده اید فقط در جبهه می توان دید ، چند کلمه راجع به عملیات والفجر چهار که عملیاتی در منطقه ای به وسعت 160 کیلومتر منطقه کوهستانی در غرب ایران، یعنی کردستان از سردشت تا مریوان ادامه داشت.در سه مرحله انجام شده و یک مرحله تکمیلی انجام پیدا خواهد کرد اهدافی که در نظر ما یک تکلیف شرعی است و ادامه جنگ و توضیحاتی که قبلاً گفته شده .
از نظر نظامی می دانید که شهرهای مریوان و بانه و جاده هایشان زیر دید عراق و توپخانه او می باشد که حتی مریوان را با توپخانه می زند و چقدر ویرانی به جا گذاشت و بانه همینطور و جاده هایی را که زیر آتش بود . توانستیم دست نیروهای بعثی را از این دو شهر کوتاه کنیم . دو، این که بستن منطقه سردشت تا مریوان منطقه ای مرزی به خصوص جاده های اصلی و تصرف ارتفاعات که نفوذ و تردد ضد انقلاب که کلاً از عراق تدارک می دید از نظر آذوقه و مهمات ، آموزش و سازماندهی از عراق تأمین می شد این راهها بسته شد یکی از اهداف همین بود . یکی دیگر انهدام دشمن که آنجا را تصرف کرده بود . بعدی آزادسازی مناطق و بخشها و پادگانها و ایجاد جبهه ای که دشمن در شهرهای شیخ صادق و حلبچه و سردربندی خان و جاده هایی که به آن طرف می رود و دارای اهمیت است تهدید می شد و رزمندگان جبهه جدیدی باز کردند برای عملیات تازه و تأمین مرز از ایرانشهر تا مریوان که خدمتتان عرض شد . اینان سه مرحله عملیات که انجام شد و از طرف آیت الله ملکوتی و دیگر عزیزان تبریز دیدند و وسعت عملیات و بزرگی و ارتفاعات صعب العبور و بدون جاده که کیلومترها و ساعتها باید می روند تا فرجی حاصل شود فرج جنگیدن . اینها انسان را متحول می کند منطقه کوهستانی و صعب العبور ، بدون جاده که رزمندگان خیلی سختی ها را متحمل شدند کوه نوردی وتدارکات و پشتیبانی سخت به رزمندگان می رسید اینها مشخصه این عملیات بود . البته به قوه الهی سه مرحله انجام شد و اهداف به مرحله انجام رسید .اهداف و ارتفاعات به لطف الهی و امداد غیبی باز پس گرفتیم تمام این عملیات با امداد غیبی بود انسان چقدر توانایی دارد تا با این شرایط این کارها را انجام دهد اگر از پایین بالا را نگاه کنید لرزه به پایمان می افتد که این ارتفاعات را این انسانها در تاریکی شب بالا بروند از روی سنگها و صخره ها جنگل ها و پیدا کردن جای مخفی شدن از دشمن و حمله ور شدن. بعد از یک الی دو ساعت جنگ اعلام کنند در ساعت سه که متصرف شدند و به اهداف خود رسیدیم . اینها خارج از درک آدمی است برادران هم بیایند ببینند می فهمند که قابل تصور نیست به هر حال تمام مواضع مشخص شده متصرف شدیم همان دشمنی که سالها در آن مستقر بود . سنگر داشتند پایگاه داشتند و هلی کوپتر داشتند … آشپزخانه داشتند و آذوقه شان در آنجا بود . اگر این چیزها دست بچه های ما بود تمام قوای دشمن را تار و مار می کردند . به این اندازه تدارکات که دارویی ، غذایی و بهداشتی و مهماتی داشتند ولی به قوه الهی در عرض نیم ساعت متصرف شدیم . در مقابل بچه هایی که هفت تا هشت ساعت پیاده را ه رفتند و کوهها را پشت سر گذاشتند با ترس و خستگی، تازه به این پایگاهها حمله کردند در عرض نیم ساعت باعث سقوط دشمن شدند . تکبیر .
برای من که موضوع تازه ای بود و غیر قابل قبول جوانان شما در هر عملیاتی که تعریف کردم صد برابر این مشکلات را داشتند . جوانان شما در عرض یازده روز سه مرحله عملیات را انجام دادند یعنی مرحله اول را انجام دادند و پایین آمدند یکی دو شب استراحت کردند و دوباره مرحله دوم و هر مرحله سخت تر از مرحله قبل من خودم تا به حال این چنین رزمندگانی در این جبهه ندیده بودم مگر انسان می تواند پای پیاده این همه برادران کوهنورد که آمده بودند تا بسیجیان ما را آموزش دهند می گفتند از این قسمت نروید یا از این قسمت با احتیاط رد شوید و من می دیدم که با انگشتان خود بالا می روند جوانان شما می گفتند که تا این مراحل را تمام نکنیم آرام نمی نشینیم و این بود که جنگ کردند و دوباره جنگ کردند و جوانان سه مرحله جنگ کردند که بی سابقه بود . خارج از توان انسان است بعد در مرحله سوم با چه جنگیدند ؟ تمام قوای عراق تار و مار شدند . عراق در مرحله دوم وقتی شکست خورد تمام فرمانده های لشگر که بیشتر کشته شدند یا اسیر شدند. چرا که این رزمندگان با دلی پر از ایمان به خدا شبها چنان نفوذ می کردند که دراولین سنگر فرماندهی لشگر را به هم می زند پس اول فرمانده تیپ را می کشند بعد بقیه دشمنان را . این کارها را انسان واقعاً قادر نیست انجام دهد . تیپ 605 گارد ریاست جمهوری عراق بود و چشم و چراغ صدام برای این که به آنها نیرو دهد که در خط مستقر بودند که این لشگر تار و مار شد در مرحله اول یک لشگر و در مرحله دوم لشگر ، هرسین آماده شد تا جلوی نیروی اسلام را بگیرد . مجبور شد که یک تیپی را که کماندو بودند وارد عمل کند که پاکباخته صدام بودند نمی دانم شاید لطف الهی بود چون وقتی اینها در منطقه ما وارد شدند در زمان عملیات عاشورا این تیپ بود و جوانانتان و رزمندگانتان در عرض دو ساعت آنها را چنان تار و مار کردند که نه فرمانده داشت نه فرمانده گروهان. یا اسیر شدند یا کشته که صدام با شرمندگی آنها را به بغداد فراخواند و روحیه هم که آنطور و غنایم هم اینطور این ها را می گویم برای اطلاع . این تیپ چنان به هم خورد که راه گریز نداشتند و بیشتر مقاومت می کردند چون بعثی بودند و در این عملیات تانکها و نفربرها خودرو همه جوره توپ های 110 میلی متری ، تفنگ و سلاح ، خمپاره انداز و مهمات که بچه ها از جابجا کردن اینها خسته شدند و سلاحهای آتش زا که برای اولین بار می دیدیم و دستشان فلج می شد در وقت استفاده از اینها ( انشا،الله ) که وقتی شلیک می شد مانند آتش به جان رزمندگان می چسبید، انواع ماشینهای لودر و سنگرسازی ، دستگاههای مخابراتی .
منبع : aga-mehdi.blogfa.com
این واقعیت که کمکهای تسلیحاتی و اطلاعاتی کشورهای عربی به عراق در جریان جنگ تحمیلی علیه ایران اگر از کمکهای نظامی کشورهای غربی و اروپایی بیشتر نبوده کمتر هم نبوده است، بر هیچ کس پوشیده نیست.
بسیاری از کشورهای عربی با استفاده از برخی تعبیرها و تفسیرها از جمله اظهارنظر ملک حسین، شاه سابق اردن در سال ١٩٨٠ میلادی که گفته بود، ”عراق کشور عربی و برادر ماست که نباید مورد هیچگونه تهدید خارجی قرار گیرد و یا آسیبی از هر منبع که باشد به آن برسد“ و همچنین اعمال فشارهای سیاسی و نظامی از سوی آمریکا، سیل کمکهای نظامیشان را به عراق در طی هشت سال جنگ علیه ایران سرازیر میکردند. 1- درودیان، محمد، پایان جنگ: سیری در جنگ ایران و عراق، تهران: انتشارات مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، ١٣٨٠، صفحات ٣١، ٣٢. 2- رودباری، سواء فیلی، کتاب سبز کویت، تهران: وزارت امور خارجه، ١٣٧٥ صفحات ١٦٢ و ١٦٣ 3- مناقبتی، محمدرضا: کتاب سبز اردن، تهران: وزارت امور خارجه، ١٣٧٥، صفحات ٨٧ و ٨٨ 4- سایت اینترنتی خبرگزاری دانشجویان ایران(تاریخ: ٢٤/٠٦/١٣٨٢، ساعت: ٤:10:41) |
مقدمه طی جنگ ایران و عراق نیز، چنین فرآیندی وجود داشت. رژیم عراق با حمایت از گروه های مخالف نظام انقلابی ایران، همچون جبهه خلق عرب در اوایل جنگ و سازمان مجاهدین خلق ایران (منافقین) و حزب دموکرات کردستان و حزب کوموله درصدد بهره برداری از آنها علیه جمهوری اسلامی برآمد. در این میان، به دلیل آن که از میان گروه های مزبور همکاری منافقین با رژیم عراق از برجستگی خاصی برخوردار است در زیر به بررسی آن می پردازیم. |
در آستانه سفر وزیر امور خارجه ایران به کویت
|
در هفته های گذشته، شاهد سخن پراکنی و موضع گیری برخی روزنامه نگاران کویتی از جمله "احمد جارالله" سردبیر روزنامه "السیاسه" بودیم که به بهانه های واهی، اهانت به مسئولین ایرانی را در راس اخبار خود قرارردادند. موضع گیری بجا و عملی بنیاد حفظ آثار و نشر ارزش های دفاع مقدس در برابر این تهاجم مشکوک که می رفت ادای تحرکات نشریات عراقی را در اولین ماه های بعد از پیروزی انقلاب اسلامی در آورند، باعث شد تا حتی مقامات رسمی کویت، در برابر آن نویسندگان و مطالب شان، موضع بگیرند.
گذشته از آن چه اتفاق افتاد و بدون توجه به این که مسئولین سیاست خارجی جمهوری اسلامی چه عکس العملی نشان دادند! کشف و بروز توانایی های مراکز اسنادی و فرهنگی دفاع مقدس، نکته بارزی بود. بدون شک توصیه آن پیر فرزانه حضرت روح الله، که می فرمود بغض و کینه انقلابی خویش را در دل نگه دارید، امروز نمایان تر است. شاید که سردمداران کویت، مصر، اردن، عربستان و ... فراموش شان شده که ملت ایران به خوبی از حمایت های آنان از صدام، از کمک های تسلیحاتی گرفته تا کمک های اطلاعاتی و حتی اعزام نیرو و نفرات برای شرکت مستقیم در جنگ علیه جمهوری اسلامی ایران، کاملا اطلاع دارند؟ جاری ساختن اموال و دارایی های ملت مصر، کویت، اردن، عربستان و حتی کشورهای اروپایی، به حلقوم کسی که می خواست نقش "هیتلر" عرب را در جهان اسلام و کشورهای عربی بازی کند، و حتی همچون کشورهای عربی، به قربانگاه فرستادن و در معرض آتش و مرگ قرار دادن جوانان شان برای مقابله با عملیات رزمندگان اسلام در بازپس گیری وجب به وجب خاک ایران اسلامی، خیانتی است که ملت ها فراموش نخواهند کرد. آن بغض و کینه انقلابی که امام راحل بر حفظ آن تاکید داشت، همین است که امروز شیطان صفتان ادای صدام را در ماه های اول پیروزی انقلاب اسلامی درنیاورند و خیال واهی دست اندازی به خاک ایران اسلامی را از کله مریض شان بدر کنند. امروز که ایران اسلامی مقتدرانه و با پشت سر گذاشتن سال های سخت ولی پر از تجربه انقلاب و جنگ، به پیشرفت های مهم و ارزشمندی در صحنه های علمی دست یافته است و جوانان آن، همچنان بسیجی و جان برکف آماده دفاع از کیان اسلامی خویش هستند، نشخوار کردن آن چه صدام را به دار مکافات رهنمون ساخت، کاری است بس بیهوده. اگر نبود مقاومت 8 ساله ملت ایران، همین امروز دیکتاتوری صدام همچنان برقرار بود و مصر و اردن و کویت مدافعش بودند و برادر خوانده. اگر نبود صبر دلیرانه ملت ایران، آمریکا هنوز به صدام برای حمله به همسایگانش اطلاعات می داد. اگر نبود استواری مردم ایران، معلوم نبود امروز صدام عربستان را مثل کویت، یک شبه نگیرد. اگر نبود آن جان فشانی رزمندگان اسلام، اتریش و آلمان و خلاصه اروپا، همچنان سلاح شیمیایی به عراق صادر می کردند و همچنان شاهد بمباران شیمیایی همچون روستاها و شهرهای ایرانی "زرده" و "سردشت" گرفته تا "حلبچه" عراق بودیم. اگر نبود ثابت قدمی ملت ایران، فرانسه همچنان مدرن ترین "میراژ"ها و "سوپراتاندارد"هایش را برای بمباران مردم بی پناه، به عراق صادر می کرد. امروز، پیکر فرتوت و شکسته "سردار قادسیه" بر دار، باید نماد خوبی برای توطئه گران باشد. صرف اعدام صدام کافی نیست. متاسفانه منطقه استعداد بروز صدام در شکل و شمایل مختلف و کوچک تر و حتی شاید بزرگتر! را دارد. چرا که منطقه، صدام پرور است. این که صدام و همدستانش بر دار شوند، کفایت نمی کند. باید که ریشه صدام پروری، دیکتاتور سازی، تحریک و حمایت از ظالمین در حق همه ملل مسلمان، عرب و غیر عرب، خشکانده شود. و چه زیبا و بجا امام راحل درباره عاقبت صدام می فرمود که صدام یک راه دارد و آن خودکشی است. به راستی چه خودکشی ای بالاتر از این که صدام خود را به دست اربابانش انگلیس و آمریکا، بر دار کرد؟ امروزه همه کشورهایی که زمانی درگیر جنگ بوده اند، از مدافعین گرفته تا متجاوزینی چون آمریکا، مراکز تحقیقاتی، یادمان ها، موزه ها و مراکز پژوهشی ای ایجاد کرده و بر لحظه لحظه نبردهای شان تحقیق و تاکید می کنند. امروزه مراکز دانشگاهی اکثر کشورها، بر روی همین جنگ 8 ساله تحمیلی، آن چنان تحقیقاتی اتنجام داده اند که به جرات باید اعتراف کرد نمونه های آن را در داخل ایران، کم تر می توان مشاهده نمود. اعزام تیم های تحقیقاتی از سوی "انجمن دوستی ایران و فرانسه" و برگزاری نشست های تخصصی همچون "بررسی خاطره نویسی در جنگ ایران و عراق و در جنگ فرانسه و آلمان" و نمونه های مختلف دیگر، باید مسئولین امر را هشیار کند تا هر چه بیشتر و بهتر به تجهیز و تامین بنیاد حفظ آثار و همه مراکز حفظ و نگه داری و نشر ارزش ها و اسناد دفاع مقدس بپردازند. امروز که سرمایه های هشت سال مقاومت ملت ایران، و اسناد و ناگفته های جنگ تحمیلی در مراکزی چون بنیاد حفظ آثار و نشر ارز ش های دفاع مقدس، سازمان های حفظ آثار سپاه، ارتش و جهاد سازندگی نگه داری می شود – و انشاالله که در دسترس محققین و پژوهشگران باشد – چرا نباید از این گنج عظیم بهره برد. بدون شک ایجاد ارتباط تنگاتنگ بین وزارت امور خارجه و دیگر سازمان های ذیربط با بنیاد حفظ آثار، می تواند منشاء خیرات بسیاری در پرده برداشتن از حقایق جنگ تحمیلی باشد. حرکت بنیاد حفظ آثار طی سال گذشته در افشای نقش خائنانه حامیان صدام و بخصوص طی ماه های اخیر که در کویت با عکس العمل جیره خواران صدام همچون "احمد جارالله" و نشریاتی همچون "السیاسه" که به عنوان نریبون صدام علیه ملت ایران به مسموم کردن فضا کمک می کردند، نشان داد که کج اندیشان همچنان بر خیانت خویش پایدارند. بدون شک، آن گنجی که مقام معظم رهبری همواره در سخنان شان بر کشف و حفظ آن تاکید نموده اند، نه فقط خاطرات حماسه آفرینی ها و لحظات شهادت رزمندگان، که اسناد حمایت ها، هدایت ها و پشتیبانی حکومت ها و افراد صاحب نفوذ از صدام و حکومت بعث عراق در حمله به ایران اسلامی نیز می باشد. امروزه خاطرات را از زبان هر رزمنده دیروزی می توان شنید، ولی آن چه اهمیت دارد و هراس به فراموشی سپردن آن آزار دهنده است، اسناد مذکوری است که هر برگ آن رسواگر حامیان خائن صدام، در روزهای سخت مقاومت ملت ایران است. و حتی ارتباط گسترده و دوستانه امروز ملت و دولت عراق با جمهوری اسلامی ایران، می تواند به این منجر شود که اسناد تجاوز و حمایت هایی که همچنان در صندوق های برجای مانده از حزب بعث پنهان مانده اند، رو شوند تا دیگر کسی جرات دیکتاتور پروری نکند. همچنین انتظار می رود دانشگاه ها و مراکز تحقیقاتی و علمی، با بهره جویی هر چه بیشتر از داشته های مراکز اسنادی مذکور، نسبت به روشن شدن هر چه واضح تر آن بخش از تاریخ مقاومت ملت عراق و سیاهی های ذلیلانه حامیان صدام، اقدام به ارائه پایان نامه های دانشگاهی و تحقیقات علمی نمایند. که صد البته در این راه مهم، درهای باز و حمایت های بنیاد حفظ آثار و دیگر مسئولین امر را می طلبد. موضع گیری های آقای باقرزداه و از همه مهم تر فراخوان وی درباره نقش کویت در حمایت از صدام، نشان از آن دارد که این بنیاد توانایی انجام این امر مهم را داراست و خود را برای استفاده محققین دانشگاهی و علمی کشور آماده کرده است که این را باید به فال نیک گرفت. پس باید از فرصت پیش آمده بهترین بهره را برد. منبع: سایت جهان نیوز مصطفی سعیدی- کارشناس مسائل خاورمینه |
هدف آمریکا از تغییر در معادلات منطقه
پیروزی انقلاب اسلامی و سقوط شاه بنای استراتژی آمریکا در منطقه سوقالجیشی خلیجفارس، که بر دو ستون ایران شاهنشاهی و عربستان سعودی پی ریزی شده بود، فرو ریخت و این مسأله، مناسبات میان دو کشور ایران و عراق را دستخوش تغییر و تحول کرد.
به این ترتیب که موازنه نسبی قوا که تا پیش از انقلاب بین ایران و عراق حاکم بود، تغییر کرد و با پیدایش خلاء قدرت در منطقه، موج اسلامخواهی میتوانست ثبات مطلوب آمریکا در منطقه را مورد تهدید جدی قرار بدهد. در نتیجه، لازمه تأمین منافع آمریکا و غرب، اعاده نظم پیشین در منطقه بود. طرح رویکرد آمریکا به رژیم عراق نیز تنها در چنین چارچوبی قابل درک است. البته کارتر و استراتژیست او «برژینسکی» و دیگر استراتژیستهای همفکر وی در هیأت حاکمه ایالات متحده، همزمان با کار روی سناریوی برقراری تماس محرمانه با دولتمردان عراق، پروژه دیگری را نیز در دستور کار خود قرار داده بودند و آن طراحی و اجرای یک کودتای نظامی سریع توسط عوامل سلطنتطلب باقی مانده در ارتش ایران بود.
آنان پس از تکمیل طرح این عملیات به سراغ «شاهپور بختیار» نخستوزیر فراری رژیم سلطنتی- که در پاریس زندگی میکرد - رفتند و رهبری سیاسی صوری عملیات براندازی نظام جمهوری اسلامی را به وی محول کردند. در داخل کشور نیز شبکهای از عناصر برگزیده برای اجرای عملیات موسوم به شبکه «نیما» تشکیل شد. این شبکه به سرعت دست به کار عضوگیری و شناسایی اهداف عمده در تهران و قم و توجیه و مسلح کردن خود شد. در کتاب «آغاز تا پایان»در بررسی وقایع سیاسی - نظامی جنگ، آمده است که اعضای شبکه نیما علاوه بر نیروی هوایی، در قالب یگانها و نیروهای ارتش حضور داشتند و مهمترین اهداف آنان بمباران و حمله به چهار مرکز مهم بود: حسینیه جماران، مجلس شورای اسلامی، پایگاههای سپاه و شهر قم.
ملاقات پنهانی در اردن
در چنین شرایطی در تیر ماه سال 59، برژینسکی از سوی «کارتر» رئیس جمهور وقت آمریکا راهی کشور اردن شد تا تحت شدیدترین تدابیر امنیتی و با رعایت نهایت جوانب پنهانکاری با صدام حسین ملاقات کند. ملاقات محرمانه صدام حسین و برژینسکی در مرز اردن، به منزله چراغ سبز آمریکا به عراق، برای آغاز جنگ بود و اینکه در صورت حمله به ایران، مورد حمایت آمریکا قرار خواهد گرفت. این ملاقات سه ماه پس از تجاوز عراق به ایران افشاء شد. زمانی که ماشین جنگی صدام در سرزمینهای اشغالی زمینگیر شده بود، «طارق عزیز» معاون وقت نخست وزیر عراق سفری به فرانسه کرد و در گفت وگو با مجله فیگارو خبر ملاقات محرمانه صدام و برژینسکی را اعلام کرد. در بخشی از مقاله ترجمه شده فیگارو که 17 آذر 59 در روزنامه انقلاب اسلامی به چاپ رسیده آمده است:
«جریان جنگ ایران و عراق، در واقع از ژوئن گذشته (تیر ماه 59) زمانی آغاز شد که برژینسکی به اردن سفر کرد و در مرز دو کشور اردن و عراق با شخص صدام ملاقات کرد. او قول داد که از صدام حسین کاملاً حمایت کند و این امر را تفهیم کرد که آمریکا با آرزوی عراق در مورد شطالعرب (اروندرود) و احتمالاً برقراری یک «جمهوری عربستان»در این منطقه (استان خوزستان) مخالفت نخواهد کرد. سرانجام کلیه اقدامها به کشاندن عراق به جنگ علیه ایران منجر شد.» صرفنظر از این بیان، «کارتر» پیشتر نیز وعدههای فریبندهتری به رهبر ماجراجوی بعثی داده بود. وعدههایی همچون موافقت ایالات متحده با ایفای نقش عراق به عنوان ژاندارم آمریکا در خلیجفارس. اگرچه ملاقاتهای پیدرپی نمایندگان آمریکایی با صدام در ابتدا پیش از آنکه هدف برافروختن آتش یک جنگ نظامی را در منطقه استراتژیک خلیجفارس داشته باشد، به دنبال اجرای موفقیت یک کودتای نظامی در ایران بود. «کارتر» پروژه کودتا را در صدر اولویتهای خود قرار داده بود. لذا برنامهریزان امنیت ملی کاخ سفید، «تهاجم نظامی عراق» را به عنوان راهحل جایگزین در نظر گرفته بودند.
کودتای شبکه نیما
سرانجام نیروهای ارتش عراق با برنامهریزی ایالات متحده عملیات براندازی در قالب کودتا را آغاز کردند. نیروهای ارتش عراق برای سردرگم ساختن مقامات تهران و فراهم آوردن شرایط برای عناصر کودتاچی در مرداد 59 در 20 نقطه مرزی اقدام به ایجاد درگیری کردند. اما آنها توان نیروهای انقلابی ارتش و خصوصاً سپاه پاسداران را در برنامهریزیهای خود لحاظ نکرده بودند. این شد که اعضای «شبکه نیما» به شکل غیرمنتظرهای توسط نیروهای انقلابی ارتش و سپاه دستگیر شدند و برنامه کودتا شکست خورد و پروژه اول علیه جمهوری اسلامی به نتیجه نرسید. لذا در همین زمان عناصر باقیمانده کودتاچیان به خاک عراق فرار کردند و سران عراقی نیز همزمان بر حجم تحرکات سیاسی دیپلماتیک خود با کاخ سفید افزودند.
آغاز توطئه جنگ
در پی شکست کودتا، ارتش عراق عملیات مهندسی وسیعی را در مجاورت مرزهای جنوبی و غربی ایران آغاز کرد. از آمادهسازی پلهای شناور نظامی در کرانه غربی «اروند رود»گرفته تا احداث کانالها و سنگرهای بتن آرمه در مجاورت مرزهای میانی و شمالی.
یگانهای اکتشافی و عملیاتی ارتش عراق نیز با حمایتهای آمریکا تحرکات خود را آغاز کردند. عملیات پیچیده و انبوه ماشین جنگی صدام آنچنان چشمگیر و حساسیت برانگیز بود که فرماندهان رده بالای نیروهای سپاه پاسداران و ارتش را واداشت تا از بنیصدر به عنوان جانشین فرمانده کل قوا، خواستار تشکیل جلسهای اضطراری، برای بررسی انگیزههای تحرکات ارتش بعث در مرز مشترک و اتخاذ تدابیر فوری و ضروری، برای مقابله با هر گونه تهدید خارجی از ناحیه مرزهای غرب و جنوب کشور شوند. سرانجام این جلسه در تاریخ 24 مرداد 59 در کرمانشاه تشکیل شد. حاج «احمد متوسلیان» فرمانده وقت سپاه مریوان و از حاضران در آن نشست نظامی روایت میکند (این روایت در کتاب «روز تندر»و آذرخش مهاجر چنین نقل شده است): «من دقیقاً یادم هست که یک ماه قبل از شروع جنگ، جلسهای در «اتاق جنگ» لشکر 81 زرهی کرمانشاه به ریاست بنیصدر تشکیل شد. در این جلسه آقایان «ظهیرنژاد» و «صیاد شیرازی» به همراه فرماندهان ارتشی 30 منطقه نظامی از استانهای آذربایجان غربی، کردستان ،کرمانشاه و نیز برادران «مرتضی رضایی» (فرمانده کل وقت سپاه ) و «محمد بروجردی» (فرمانده سپاه غرب کشور) به اتفاق مسئولان سپاه در کل مناطق غرب حضور داشتند. در این جلسه، فرمانده سپاه قصر شیرین، به مسأله عدم آمادگی دفاعی نیروهای مسلح اشاره کرد و گفت: از این حیث نیروهای ما کمترین آمادگی رزمی ندارند. در صورتی که ارتش عراق، از خیلی وقت پیش شروع به ساختن استحکامات نظامی خودش کرده و در حاشیه مرز دارد سنگرهای بتنی میسازد. بعد هم ایشان به تفصیل به وضعیت بد نیروهای ارتش از این لحاظ و نیز، حملات مکرر ارتش عراق به پاسگاههای مرزی ما اشاره کرد. نهایتاً از بنیصدر سؤال کردیم؛ اگر به احتمال یک درصد عراق به ایران حمله کند، شما چه تدبیری برای دفاع دارید؟ بنیصدر گفت: «عراق هرگز جرأت چنین کاری را ندارد!» این بار برادر بروجردی گفت: «آقای رئیس جمهور! اگر به احتمال یک در هزار، عراق به ایران حمله کند و فرضاً بخواهد در غرب جلو بیاید و شهر قصرشیرین را بگیرد، شما برای مقابله با چنین مسألهای چه تدبیری دارید؟!»
بنیصدر مجدداً گفت: «عراق هیچ وقت چنین غلطی نمیکند. برای اینکه هم در سطح بینالمللی و سیاست جهانی محکوم میشود و هم امنیت داخلی خودش به خطر میافتد. برهمین اساس، عراق خودش را به خطر نمیاندازد.»
بنیصدر در حالی چنین قرائتی از وضع موجود داشت که صدام اهداف خود را برای تجاوز به ایران از پیش تعریف کرده بود. حاکمیت بر اروندرود، جداسازی استان نفتخیز خوزستان از ایران و براندازی حکومت جمهوری اسلامی، لذا در حالی که عراق 12 لشکر شامل 5 لشکر پیاده، 5 لشکر زرهی و 2 لشکر مکانیزه و همچنین 15 تیپ مستقل به اضافه تیپ 10 گارد ریاست جمهوری و نیز نیروهای تحت امر گارد مرزی خود که شامل 20 تیپ مرزی میشد را آماده تجاوز به خاک ایران میکرد، بنیصدر احتمال چنین عملی را نیز نمیداد. سرانجام در 31 شهریور 1359، رژیم توسعهطلب و جنگ افروز بغداد با چراغ سبزهای کارتر و برنامهریزی استراتژیستهای کاخ سفید، عملیات تهاجم سراسری خود را به خاک ایران اسلامی آغاز کرد.
منابع و مآخذ
- برگرفته از کتاب روز تندر، مرور تحولات سیاسی، اجتماعی از مشروطه تا تجاوز عراق ، انتشارات موسسه شهید آوینی
- آغاز تا پایان، بررسی وقایع سیاسی - نظامی جنگ ، مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ سپاه
- گذری به دو سال جنگ ، دفتر سیاسی سپاه
محمد رضا اسد زاده - همشهری آنلاین
چکیده: با فروپاشی تعادل راهبردی سیاست های ایالات متحده، پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، دیگر شریک قدرتمندی در منطقه برای امریکا وجود نداشت. به این ترتیب، دولت کارتر ابتدا کوشید دولت انقلابی ایران را متقاعد کند که به همکاری امنیتی خود با ایالات متحده ادامه دهد که جریان گروگانگیری دیپلمات های این کشور، این فضا را بیش از گذشته مخدوش کرد. امریکا که علاوه بر این تحقیر بی سابقه می ترسید امواج انقلاب اسلامی کشورهای حاشیه جنوبی خلیج فارس را نیز بگیرد و منافع غرب را به خطر بیندازد به دشمنی علنی با جمهوری اسلامی ایران برخاست... |
در جنگ ها و فجایع دنیای امروز، دیگر بین نظامی و غیرنظامی تفاوتی وجود ندارد و خطرات ناشی از آنها همه را در برمی گیرد. شاید تصور این امر کمی مشکل باشد ولی در آینده ممکن است به جای یک بمب چند تنی حاوی مواد منفجره، یک بسته چند کیلوگرمی حاوی عوامل بیمار ی زای انسانی، حیوانی، گیاهی یا مشترک بر سر یک کشور ریخته شود که فاجعه ای بسیار ناگوارتر در پی خواهد داشت. |
صدام رو به انبوه خبرنگاران خارجی کرد و گفت: «هفته دیگر در هتلهای تهران از شما پذیرایی میکنم. خوزستان را ظرف 3روز میگیرم و از آنجا راهی تهران میشومخبرنگاران میدانستند صدام خیلی هم بیراه نگفته است. حال و روز ایران را بارها خودشان گزارش داده بودند: «ارتششان به هم ریخته، ژنرالها و تیمسارهایشان فراری شدهاند، افسران ارشد را بازنشسته کردهاند و سربازان برای اینکه زیر پرچم شاهنشاهی خدمت نکنند، از پادگانها گریختهاند.».» گرفتن ایران برای عراقی که بیشتر کشورهای دنیا پشت سرش بودند، ارتشش را تعلیم داده بودند، نقشه جنگش را کشیده بودند و میلیونها دلار کمک مالی برایش فرستاده بودند، کاری نداشت.
زهرا سپیدنامه - همشهری آنلاین |
مرورى بر حمایت هاى ۸ ساله اطلاعاتى از رژیم بعثى عراق
اطلاعات نظامى از عوامل اساسى ومؤثر در پیروزى در جنگ است.
در صحنه رویارویى نیروها در جنگ، آگاهى از اهداف و نیات و توانمندى دشمن و به طور کلى عنصر اطلاعات و غافلگیرى و متقابلاً امکان فریب و پنهان سازى، اصلى اساسى براى دستیابى به پیروزى و شکست دشمن است.
در واقع، تسلط اطلاعاتى بر دشمن مى تواند توان وخلاقیت دشمن را در طرح هایى تهاجمى تحت تأثیر قرار دهد. به همین دلیل آرایش نیروها، هدف گیرى، طراحى و عملیات و محورهاى پیشروى، اطلاعات از دشمن و متقابلاً پنهان سازى در برابر دشمن با فریب و غافلگیرى شرط اولیه و اساس جنگ است که در انسان از آغاز شکل گیرى روحیه مخاصمه جویى و طراحى جنگ به شکل هاى متفاوت وجود داشته است.
عراق از ابتداى جنگ مورد حمایت اطلاعاتى بسیارى از کشورها بود. در واقع، مواضع سیاسى کشورها و اجماع موجود در حمایت از عراق در عرصه کمک اطلاعاتى به این کشور تأثیر داشت.
وفیق سامرائى، رئیس اسبق اطلاعات نظامى عراق گفت: تقریباً بخش اعظم دستگاه هاى اطلاعاتى جهان، اطلاعات خود را به ما مى دادند.
وى از کشورهاى فرانسه، آلمان، ایتالیا، اردن، کشورهاى خلیج فارس، ترکیه، هند وحتى پاکستان نام برده و درباره شوروى پیشین، به سابقه روابط اطلاعاتى دوکشور از سال،۱۹۷۴ اشاره کرد و افزود: در نشست دوم مبادله اطلاعاتى در ۱۹۷۹ درمسکو، سرویس اطلاعاتى شوروى از تأمین نیازهاى اطلاعاتى عراق خوددارى کرد ولى ما از یک منبع در سرویس اطلاعاتى روسیه استفاده کردیم و با ابتکار عمل وى، بخشى از نیازهاى اطلاعاتى خود را دریافت کردیم.
در این باره وفیق سامرائى بیان کرده: روسیه اطلاعات نظامى مربوط به نیروهاى مسلح کشورهاى خلیج فارس و نیز اطلاعات مربوط به ترکیه، ایران و اسرائیل را دراختیار صدام قرار داده بود. وى افزود: من شخصاً براى چنین مأموریتى بارها عازم مسکو شدم.
روس ها با توجه به سطح کمک هاى ارائه شده به عراق بر این نظر بودند که ایران توانایى ندارد شکافى عمده درخطوط دفاعى مستحکم عراق ایجاد کند.
روابط اطلاعاتى عراق و آمریکا در طول ۸ سال جنگ، متأثر از اوضاع و عوامل مختلف از نظر سطح و کیفیت اطلاعات ارسالى به سه دوره کلى تقسیم مى شود.
قبل از آغاز جنگ، طبق گزارش فایننشال تایمز در پائیز۱۹۸۰ و اطلاعات سرویس اطلاعاتى آمریکا و تصاویر ماهواره اى پیش بینى مى شد نیروهاى ایرانى به سرعت از هم فرو خواهند پاشید. طبق گزارش این روزنامه این اطلاعات و تصاویر از طریق کشورى ثالث در اختیار صدام گذاشته شد. دراین میان، علاوه بر نقشى که متحدان آمریکا مانند مصر، اردن و عربستان بر عهده داشتند، مقامات رژیم سابق اطلاعاتى از اوضاع ایران در اختیار عراق قرار مى دادندکه بیشتر به معناى اعلام حمایت ضمنى آمریکا براى حمله عراق به ایران ارزیابى مى شد.
با آغاز جنگ، آمریکا از پیامدهاى جنگ و گسترش آن در منطقه نگرانى داشت. بنابراین، در اوایل اکتبر۱۹۸۰ واشنگتن چهار فروند آواکس رامأمور عملیات در خلیج فارس کرد تا با استفاده از قلمرو عربستان و تحت فرماندهى آمریکا اوضاع منطقه را کنترل کند. ارتباط نداشتن آمریکا با ایران و عراق و ضرورت مدیریت پیامدهاى جنگ ایران و عراق در استفاده آمریکا از هواپیماهاى آواکس تأثیر بسزایى داشت.
در مرحله دوم، دولت ریگان در سال۱۹۸۱ با فروش ۵ فروند آواکس به عربستان موافقت کرد و مجموعاً ۹ فروند از این هواپیما در عربستان مستقر شد که با ناو موشک انداز، رزم ناوها و ناوشکن هاى نیروى دریایى آمریکا در خلیج فارس و با هواپیماهاى اف۱۴ و اف۱۸ مستقر بر عرشه ناوهاى هواپیمایى، ارتباط الکترونیک داشت. در واقع، پروژه آواکس ها در عربستان محور یک سیستم به هم پیوسته منطقه اى بود که ۵۰ میلیارددلار هزینه داشت و اطلاعات ارزشمندى را براى آمریکا جمع آورى مى کرد. بعدها صدام صریحاً در اظهاراتى اعلام کرد: «ما در عراق از اطلاعات آواکس ها سود برده ایم.» عراقى ها همچنین در این مرحله، از برخى اطلاعات متحدان آمریکا در منطقه استفاده مى کردند.
در این مرحله، دامنه کمک و همکارى اطلاعاتى آمریکا و متحدان این کشور و سایر کشورها از عراق تا اندازه اى محدود بود. در واقع، عراق پس از تجاوز، در خاک ایران مستقر بود ولى در عین حال توان لازم را براى پیشروى مجدد در عمق خاک ایران نداشت.
در مرحله دوم، با تحولات جدید در صحنه نظامى جنگ و پیروزى هاى نظامى ایران و شکست ارتش عراق، کمک اطلاعاتى آمریکا به عراق آغاز شد. نخستین اقدام آمریکا در این زمینه پس از عملیات فتح المبین با این هدف آغاز شد که عراق از قدرت وتوانایى پیش بینى تهاجمات ایران برخوردار شود.
چنان که از اواخر مارس۱۹۸۲ نخستین نشست اطلاعاتى هیأت اعزامى آمریکا به عراق که شامل تیمى سه نفره بود، در عراق برگزار شد. مهم ترین بخش آن عکس هاى ماهواره اى از اهداف نظامى ومحل استقرار نیروهاى ایران بود ، به گفته یک نیروى نظامى عراق ماهواره ها همه تحرکات ایرانى ها را در جبهه ها اعم از تانک ها، توپ ها و... گزارش مى دادند.
در این مرحله، هیچ افسر یا کارمند آمریکایى در عراق مستقر نبود، بلکه اطلاعات در جلسات و نشست هاى تبادل اطلاعاتى یا از طریق کشورهاى عربى در اختیار عراق قرار مى گرفت و نیازهاى عراق براى آگاهى از آرایش نظامى ایران، تسلیحات، نقل و انتقال و بسیج نیروها واهداف ایران از این طریق تأمین مى شد.
رژیم عراق براى این که غافلگیر نشود و با ایجاد استحکامات و آرایش مناسب از آمادگى دفاعى برخوردار شود، به اطلاعات نیاز داشت تا مانع از سقوط خطوط دفاعى ارتش خود شود؛ زیرا رژیم صدام به این نتیجه رسیده بود که خط دفاعى ارتش عراق نباید بکشند. براى این کار باید کار مهندسى دوساله را در مدت ۴۵ روز انجام مى داد. این مهم حاصل نمى شد مگر آن که عراق از اهداف و مقاصد ایران اطلاعات لازم را داشته باشد. بنابراین، اطلاعات براى دشمن اهمیت فوق العاده اى پیدا کرد و این مهم از طریق کمک اطلاعاتى آمریکا به عراق حل شد. در نتیجه، دشمن در فاصله پس از فتح خرمشهر تا عملیات خیبر امکان رخنه را از ایران گرفت.
مرحله سوم همکارى اطلاعاتى عراق و آمریکا متعاقب تحول سیاسى و نظامى در دو صحنه جنگ ایران و عراق با عملیات خیبر و شکست آمریکا و اسرائیل در لبنان آغاز شد. سفر رامسفلد، نماینده ویژه ریگان رئیس جمهور وقت آمریکا، به عراق و مذاکراتى که صورت گرفت زمینه تجدید روابط آمریکا وعراق و گسترش و تعمیق روابط اطلاعاتى دو کشور را ایجاد کرد، چنان که براى نخستین بار افسران رابط در سفارت آمریکا در بغداد مستقر شدند و فعالیت خود را آغاز کردند. علاوه بر تصاویر ماهواره اى که همچنان در اختیار عراق بود، گزارش هاى هفتگى و گاه دو گزارش در هفته و گاهى حتى گزارش هاى تقریباً روزانه درباره تحرکات نیروهاى ایرانى با استفاده از ماهواره و دستگاه هاى بى سیم جاسوسى استراتژیک و سایر وسایل فنى و منابع انسانى در اختیار عراق قرار مى گرفت.
ابعاد همکارى کمک هاى اطلاعاتى آمریکا به عراق همچنان پنهان است و تنها بعضى مواقع به پاره اى از موارد آن به صورت محدود اشاره شده است. بدیهى است پیرامون این موضوع ندانسته ها بسیار بیشتر از دانسته هاست و حجم مطالب منتشر شده بسیار کمتر از آن است که وجود داشته است.
حمیرا حیدریان
روزنامه ایران 860202