معرفی وبلاگ
شهداودفاع مقدس ره آوردی بودکه موجب شد به پاس حق شناسی ازخون شهدا،ورزمندگان هشت سال دفاع مقدس ملت مقاوم ایران اسلامی همچون کوهی استوارباقی بمانند وبه پیروزی های بسیارنائل آینددراین وبلاگ پیرامون این شگفتیهای به دست آمده به بررسی وتحلیل پرداخته می شودامیداست موجب رضایت حق قرارگیردانشااتته
دسته
آرشیو
آمار وبلاگ
تعداد بازدید : 505603
تعداد نوشته ها : 472
تعداد نظرات : 4
Rss
طراح قالب
موسسه تبیان
در اردوگاه صحبت بر سر نحوه برگزاری جشن عید نوروز بود و ما در اولین نوروز اسارت به علت کمبود جا و موانع و مشکلاتی که از جانب عراقی‌ها ایجاد می‏شد، نتوانستیم کاری انجام دهیم. در فضایی کوچک، 185 اسیر زندگی می‏کردیم و از این رو به اجبار برای خوابیدن و نشستن همیشه بایستی 20 نفر سر پا می‏ایستادند.
در دومین نوروز دوران اسارت، از زمان تحویل سال به وسیله تقویم مطلع شدیم. آن سال به ما بن داده بودند که با آن شکر خریدیم و با آرد نان، حلوا درست کردیم و به خودمان رسیدیم.

آن سال عید، هفت سین مختصری چیدیم. به یاد دارم برادرانی که برای بیگاری به بیرون از اردوگاه رفته بودند، از درخت سنجد آن حوالی مقداری سنجد چیدند و آوردند و ما بر سر سفره هفت‌سین علاوه بر سمون (نان ماشینی عربی) سنجد هم گذاشتیم. ضمناً آن روز دو برادر را که با هم قهر بودند آشتی دادیم.

و اما یکی از خاطرات تلخ دوران اسارتم در همان روز رقم خورد، چرا که یک سرباز عراقی به نام «معجون» به بهانه‏ای واهی چنان به صورتم سیلی زد که گوشم دچار خونریزی و پارگی پرده شد. وقتی به بهداری رفتم، گفتند: تو سومین نفری هستی که توسط معجون در این چند روز عید پرده گوشت پاره شده است!.


منبع: ایسنا

چهارشنبه بیست و چهارم 6 1389 9:17 بعد از ظهر
X