معرفی وبلاگ
شهداودفاع مقدس ره آوردی بودکه موجب شد به پاس حق شناسی ازخون شهدا،ورزمندگان هشت سال دفاع مقدس ملت مقاوم ایران اسلامی همچون کوهی استوارباقی بمانند وبه پیروزی های بسیارنائل آینددراین وبلاگ پیرامون این شگفتیهای به دست آمده به بررسی وتحلیل پرداخته می شودامیداست موجب رضایت حق قرارگیردانشااتته
دسته
آرشیو
آمار وبلاگ
تعداد بازدید : 505107
تعداد نوشته ها : 472
تعداد نظرات : 4
Rss
طراح قالب
موسسه تبیان
وجود حاج یدالله کلهر براى بچه ها تکیه گاه بود، حتى در پشت جبهه و در ورزش و بازى. یادم است که تیم والیبال دسته یک کرج را براى مسابقه به سپاه دعوت کرده بودیم. چهار، پنج نفر از بازیکنان والیبال در آن تیم حضور داشتند.
مسابقه شروع شده بود. آنها متوجه بودند که ما تیم ضعیفى هستیم و به خاطر همین سعى کردند با ما مدارا کنند. دور اول با نتیجه ۳ - ۱۵ باختیم. این مسئله در روحیه بچه ها تاثیر بدى گذاشته بود. همه مى گفتند اى کاش آنها را دعوت نمى کردیم هر چه باشد بچه هاى سیاسى و حزب الهى نباید از خود ضعف نشان بدهند باعث آبروریزى مى شود...
دور دوم هم باختیم. مى خواستیم دور سوم را شروع کنیم که حاج یدالله را از دور دیدیم که مى آمد. بچه ها انگار جان دوباره گرفتند. وقتى نتیجه بازى را شنید گفت که بازى مى کند. همه با خوشحالى قبول کردند و او وارد زمین شد. من پاس مى دادم و او آبشار مى زد و مى گفت: حواست باشد پاسهایى که مى دهى نیم متر بالاى تور باشد. » در همان لحظات اول روحیه بچه ها تغییر کرد. وقتى حاج کلهر به هوا مى پرید تا آبشار بزند مى دیدیم که کمربندش تا بالاى تور مى رسد. تیم مقابل چهار نفرى براى دفاع به هوا مى پریدند و نمى توانستند توپها را بگیرند، بدین ترتیب سه دور دیگر تیم ما برنده شد. وقتى مسابقه تمام شد دور هم جمع شدیم، گفتم: چه خوب شد که شما رسیدى و الا بازى را باخته بودیم. «چطور این قدر خوب و محکم بازى مى کنى؟ گفت: همین قدر مى دانم که بچه هاى حزب الهى دست روى هر کار بگذارند باید حرف اول را بزنند.»

ابوذر خدابین از همرزمان شهید کلهر
تنظیم کننده:محسن براسود
منبع: ویژه نامه سروقامتان روزنامه جوان

X