معرفی وبلاگ
شهداودفاع مقدس ره آوردی بودکه موجب شد به پاس حق شناسی ازخون شهدا،ورزمندگان هشت سال دفاع مقدس ملت مقاوم ایران اسلامی همچون کوهی استوارباقی بمانند وبه پیروزی های بسیارنائل آینددراین وبلاگ پیرامون این شگفتیهای به دست آمده به بررسی وتحلیل پرداخته می شودامیداست موجب رضایت حق قرارگیردانشااتته
دسته
آرشیو
آمار وبلاگ
تعداد بازدید : 505112
تعداد نوشته ها : 472
تعداد نظرات : 4
Rss
طراح قالب
موسسه تبیان
«بسم الله الرحمن الرحیم»
لاحول و لاقوة الا بالله العلى العظیم. ربنا آتنا من لدنک رحمة و هیّىء لنا من امرنا رشدا.
قال على علیه الاسلام: «کان لى فى فیما مضى اخ فى الله و کان یعظمه فى عینى صغر الدنیا فى عینه».
در گذشته، برادرى داشتم که در نظرم بسیار بزرگ مى نمود؛ چون دنیا در نظرش کوچک بود. در این ایام پرخیر و برکت و متعلق به مولا امیرالمؤمنین علیه الاسلام(۱)، امیدواریم روزه شما مقبول و دعاى خیرتان مستجاب باشد و به توجهات آن حضرت، به زودى و با سرافرازى به وطن عزیز بازگشته و در سایه اسلام، عمر با عزت و زندگى سرافرازانه اى داشته باشید.
ما با ایمان به خدا و گرایش به مکتب گرانقدر و حیاتبخش اسلام یک هدف داریم و آن بندگى ذات اقدس حق و خدمت به این امت اسلام است و در نتیجه، روسفیدى در پیشگاه پیامبر گرامى و ائمه معصومین و سربلندى در مقابل وجدان و بندگى خدا.
گرچه این واقعیت در دنیاى دیگر و روز حساب و کتاب کاملاً مشخص مى گردد، ولى در همین دنیا مى توان آن را برآورده کرد؛ زیرا به فرموده رسول گرامى (ص) على (ع) در قیامت، میزان و معیار بندگى است و ما در همین دنیا موظفیم خود را با این میزان و معیار ارزیابى کنیم.
خود آقا امیرالمومنین (ع) این مساله را در بیانات خود آسان نمودند: «کان لى فیما مضى اخ فى الله». حضرت در بین اصحابشان یکى را انتخاب کرده و فرمودند، او براى من برادرى
با عظمت بود؛ و صفاتى چند از او را بیان داشته اند و اشاره مى کنند که عظمتش در نظر من به جهت برخوردارى او از این صفات است و مى فرمایند، شما هم بکوشید و مسلماً عظمت پیدا کردن در پیشگاه على (ع) یعنى همه چیز و برخوردارى از همه خیرها و خوبى ها؛ برخوردار شدن از این صفات به معناى پیدا کردن محبوبیت در پیشگاه مولى المتقین على (ع) است و این خود روشن ترین معیار است که خود را با آن مى توان سنجید.
و اما صفات مورد نظر آن حضرت:
۱- «کان یعظمه فى عینى صغر الدنیا فى عینه». او در نظرم بزرگ مى نمود، چون دنیا در نظرش کوچک بود.
پس به فرموده على (ع) براى عظمت واقعى انسان، نداشتن وابستگى و دلبندى به دنیا یک امر ضرورى است؛ چرا که على (ع) با آن چشم واقع بین امامت، نداشتن وابستگى و دلبندى به دنیا را براى به عظمت رسیدن انسان ضرورى و لازم مى بیند و اگر مختصرى دقت کنیم، واقعیتى هم جز این نخواهد داشت که دلبندى به دنیا از بزرگ ترین عوامل بازدارنده انسان از رشد و تکامل و بندگى خداست و باید گفت، این وابستگى، یعنى قرار گرفتن در سراشیبى سقوط. در این صورت، انحطاط و تباهى حتمى است، مگر این که به خود آمده و دلبستگى به دنیا را تعدیل کنیم؛ که این هم بدون اتکا به خدا کارى است دشوار و بلکه ناشدنى؛ زیرا انسان در این حالت همانند سنگى است که از بلندى به پایین بلغزد و همین گونه وابستگى شدید به دنیا باعث آلودگى است، بدون هیچ تردیدى؛ زیرا دلبسته به دنیا براى رسیدن به امیال و آرزوهاى دانسته و ندانسته، به هر کجا که دستش برسد چنگ مى زند، بدین صورت که هدفش رسیدن به دنیاست و حق و باطل مطرح نیست. حال ببینید چنین انسانى چه سرنوشتى خواهد داشت؟
البته گمان نشود که این دلبندى شدید، انزوا به بار مى آورد و موجب عاطل و باطل شدن انسان مى گردد! بلکه اگر کسى تنها دل از دنیا برید چنین خواهد شد؛ که سرانجام کار هیپى هاست که به جزیره لختى ها منتهى گشته و به انتحار و خودکشى مى انجامد. ولى آنچه منظورماست، کنترل شدن علاقه مندى به دنیا و دل بستن به خداست. در این صورت، فعال شدن انسان با صداقت و یا اخلاص در جهت خدمت به انسان هاست. انسان دلبسته به دنیا تا دل از دنیا ندارد، روحش قابل رشد و کمال نیست، حتى اگر اهل نماز و روزه باشد و خمس و زکات بپردازد؛ زیرا تا انسان دل از دنیا نکند، همیشه به دنیا فکر مى کند و دنبال آمال و آرزوهاى دنیوى است و نماز تنها برایش فرصت خوبى است براى فکر کردن به امور دنیا و اگر براى حفظ آبرو کمک مالى کند، در همان حال به فکر تامین کردن چندین برابر جاى خالى آن است و با چنین طرز فکرى هیچ گاه به فکر خوبى ها و پاکى ها نیست. اگر هم باشد به زبان مى گوید، ولى در عمل انجام نخواهد داد.
پس با چنین وابستگى مادى، روح انسان هیچ گاه قابل اصلاح نیست، حتى اگر تمام سال را روزه بگیرد و بیشتر اوقات را به نماز برخیزد؛ چرا که نماز روى آوردن به خدا و آماده شدن براى کارهاى خدایى است، و دلبسته به دنیا بدون شک دستش کوتاه از این هاست؛ زیرا او را کاخ هایى است از آمال و آرزوها و با فکر خام در فکر رسیدن به آن هاست، به هر قیمتى که شده، حتى اگر صدها انسان بیچاره را بیچاره تر کند و حقوقشان را پایمال نماید؛ حال آن که پس از تمام این جنایات، به یک هزارم آمال و آرزوهاى پیش ساخته خود نخواهد رسید.
به یاد دارم دانشجوى ممتازى، پس از گذراندن دوره پزشکى، براى گرفتن تخصص در جراحى گوش و حلق و بینى رهسپار امریکا گشت و پس از گرفتن تخصص در همان جان اقامت گزید و به جراحى مشغول شد. چون بسیار زیبا و خوش قامت و تیزهوش و خوش استعداد بود، تصمیم مى گیرد براى این که در زندگى به تمام معنا خوشبخت باشد، با یکى از بزرگ ترین خانواده هاى امریکایى که تنها یک دختر داشته باشند ازدواج کند. با این طرز فکر، پس از جست و جوى زیادى به چنین خانواده اى برخورد مى کند که پدر دختر با خود مى گفت: من دخترم را به کسى باید بدهم که صلاحیت این را داشته باشد که فرزندش رییس جمهور امریکا شود و او هم، آقاى پروفسور جوان و زیبا را واجد شرایط دیده، دخترش را به او مى دهد. ولى چند سالى نگذشت، آقاى پروفسور که یک ایرانى اصیل بود، از زندگى در غربت به ستوه آمده و با همسرش ناگزیر شد که به ایران بیاید، به شرط این که هر سه ماه یک بار به امریکا برود و خرج رفتنش با دکتر و برگشتنش با پدرش باشد. در زعفرانیه تهران، دیوار به دیوار کاخ نیاوران ویلایى داشتند. ولى آن زن، خون به دل دکتر کرده بود. دکتر بود و دلى پر از همسر و از دنیا سیر. عاقبت، پس از مشکلات زیاد و شکایت به دادگاه امریکا و ایران، زنى که مى خواست فرزندش رییس جمهور امریکا شود، با هزار و یک بدبختى، سه دختر به جاى گذاشت و خود از ایران گریخت.
003966.jpg
تا انسان به دنیا فکر مى کند، از خدا دور است و از انسان دوستى و خدمت محروم. ولى اگر علاقه مندى به دنیا را تعدیل کرد و دل به خدا بست و وظیفه شناسى در خدمت به انسان ها را پیشه کرد، هم خود زندگى با عزتى خواهد داشت و هم دیگران از پرتو او بهره مند خواهند بود و هم در پیشگاه خدا سربلند است و هم در مقابل وجدان و بندگان خدا روسفید و هم در این رابطه به تدریج به ارزش واقعى خود خواهد رسید.
براساس همین ارزش واقعى است که در پیشگاه على (ع) عظمت پیدا مى کنند و آن حضرت از آنان به عظمت و بزرگى یاد مى کنند و این گونه افراد، نه تنها در حال نماز رو به خدا آورده، مى گویند: «و جهت وجهى للذى فطر السموات و الارض»، بلکه در همه حال چون به خدا دل بسته اند و خیرخواه مردم اند، روى آور به خدا مى باشند، و آنچه را که در نماز به زبان جارى نموده اند از بندگى و خدمت و پایدارى و استقامت، در زندگى عملاً به آن پایبند بوده و با صداقت و اخلاص در جهت آن گام برمى دارند و این نتیجه دل بریدن از دنیا و دل بستن به خدا است.
امیدواریم به حقیقت امیرالمومنین (ع) همه با این معیار حرکت کرده و به این وسیله تعهد خود را به خدا و وفادارى خود را به مولا على (ع) عملاً ثابت کرده و در دنیا و آخرت از توجهات و دعاى خیر آن حضرت بهره مند باشیم. والسلام!
پاورقى:
۱- شامگاه یکشنبه ۱۸ ماه مبارک رمضان (شب نوزدهم و شب قدر) برابر با ۳/۲/۱۳۶۸

تهیه و تنظیم: موسسه فرهنگى پیام آزادگان
ویژه نامه سروقامتان روزنامه جوان
 

دوشنبه بیست و نهم 6 1389 10:45 بعد از ظهر
X